مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

موثر ترین نصیحت

یه بنده خدایی با بچه هشت ماهه و همسرش با موتور آمده بودند عیادت یکی از بستگان ما که با موتور خورده زمین . این بنده خدا هم خودش یکسال پیش با موتور تصادف کرده بود و سرش حسابی ضربه خورده بود به طوری که الان مزه ها را تشخیص نمی ده ولی دست از موتور بر نمی داره. موقعی که می خواست بره برگشت به مصدوم گفت سوار موتور نشین خیلی خطرناکه ! گفتم خودت با چی اومدی خندید و گفت با موتور !
این در واقع موثر ترین نصیحتی بود که من تا حالا شنیده بودم.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در یکی از سفرنامه های اروپایی هایی که در دوره صفویه به ایران آمده بودند خواندم که ماجرای اینکه ایرانی ها مهر نماز را به این اسم می نامند چیست.
سفرنامه نویس نوشته بود که ایرانی ها اعتقاد دارند موقع نماز حتما پیشانی شان را باید بگذارند روی خاک تربت یکی از امامان به ویژه امام حسین اما چندان به فروشنده های خاکهای متبرک اطمینان نداشتند برای همین هم فروشنده های معتبری که این تربتها را می آوردند برای اینکه مردم را از اصالت آنها مطمین کنند آنها را مهر می کردند. تقلید از این مهرها را امروز هم روی مهرهای نماز می توان دید که معمولا عبارت تربت کربلا یا تربت مشهد مقدس روی آنها حک شده است
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
سایتی برای کسانی که می خواهند لغات زبان خارجی یا هر چیز دیگری را حفظ کنند http://www.memrise.com/
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
یکی از آفات مهمی که در فرهنگ ایرانی رخنه کرده جبری مسلکی است و پرهیز از تفکر عقلانی در مورد دین است. به این اشعار جناب نظامی توجه کنید :
اگر هر زاهدی کاندر جهانست
به دوزخ در کشد حکمش روانست
و گر هر عاصیی کو هست غمناک
فرستد در بهشت از کیستش باک
یعنی اگر خدا زاهدان را به جهنم ببرد و گنهکاران را به بهشت از کسی باکش نیست و اشکالی هم بر او وارد نیست. اکنون این آیه از سوره مایده را ببینید :
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ
یعنی خدا رسولان را فرستاد تا مردم نتوانند در پاسخ بازخواست وی استدلال کنند که برای ما رسولی نفرستادی. وقتی خداوند خود را ملزم می بیند راه استدلال احتمالی مردم را ببیندد چه جای آنکه این کارهای کاملا خلاف عقل را برای خود مجاز بداند!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
ضمن احترام به همه فلاسفه در قرآن در سوره صافات آیه ای دیدم که به شدت می تواند موضع برخی فلاسفه را در هم بکوبد
آیه این است
سبحان اللّه عما یصفون الا عباد اللّه المخلصین
در تفسیر و ترجمه این آیه آمده است که تنها توصیف بندگان مخلص خدا در مورد وی معتبر است ولا غیر بنا بر این توصیف فلسفی در مورد خدا که بعضا نتیجه تفکر فیلسوفانی است که بندگی خدا را نمی کردند نمی تواند از نظر دینی معتبر واقع شود
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

سوگند ابلیس

یه بنده خدایی داشت یکی دیگر را نصیحت می کرد که گوش به حرف شیطان نده شیطان قسم خورده که ما آدمها زا گمراه کنه به جز مخلصین. طرف مقابل هم جواب داد که این دلیل شما یه مشکل اساسی داره اون هم اینه که به قسم شیطان نمی شه اعتماد کرد یه بار آدم و حوا اعتماد کردند گرفتار شدند حالا از سه حال خارج نیست یکی اینکه در این مورد خاص به قسم شیطان اعتماد کنیم که من نمی کنم. دوم اینه که شیطان از گمراه کردن ما دست برداره که با وضعیتی که من دارم می بینیم دیگه در برخی جاها نیازی به شیطان نیست و سوم اینه که شیطان به عهدش در مورد گمراه نکردن مخلصین عمل نکنه که اون وقت باید ترسید ! به ویژه اینکه خدا هم در پاسخ شیطان حرف شیطان را تایید نمی کند بلکه می فرماید تو بر هیچیک از بندگان من مسلط نیستی بلکه هر کس را که خودش دل به دعوت تو بدهد گمراه می شود .
ان عبادى لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در جایی می خواندم عباس میرزا چون مرگش را نزدیک دید به پسرش که بعدا محمد شاه شد وصیت کرد که قایم مقام فراهانی را وزیرش قرار دهد و هر کاری را با مشورت با وی انجام دهد اما ظاهرا می دانست که قدرت انسان را به چه کارهایی وا می دارد به همین دلیل فرزندش محمد را به حرم امام رضا برد و قسمش داد که خون قایم مقام را نریزد. محمد شاه چند صباحی پس از اینکه شاه شد قصد جان قایم مقام را کرد - البته در این کار نماینده سیاسی انگلیس نیز نقش مشوق را داشت. چون سوگند خورده بود که خونش را نریزد دستور داد خفه اش کنند. جلادان قسی القلب وی نیز این وزیر بزرگ را با فشردن بالشتهایی بر دهانش خفه کردند و با کمال آرامش بر روی این سریر نفرت انگیز نشستند و قلیانی چاق کرده و کشیدند.
مقبره این وزیر بزرگوار در حرم شاه عبدالعظیم در ری قرار داد.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
یکی از آشناهای اهل روستایی ما می گفت یه بار چند تا فرشته آمدن پیش باباطاهر ببرندش بهشت بابا طاهر هم دید اینها از بالا اومدن دنبالش یاد یه سوال مهمی افتاد و این دوبیتی را برای فرشته ها خواند تا بلکه پاسخش را بگیرد
اگر دستم رسد بر چرخ گردون ..... از او پرسم که این چون است و آن چون یکی را می دهی صد ناز و نعمت ..... یکی را نان جو آلوده در خون
فرشته ها هم این دوبیتی را که شنیدند ناراحت شدند و پا شدند رفتند
  • nasser mmn