مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

عبرت

مدتی است که در میان برخی از افراد مذهبی خطر گرایش شیعیان به وهابیت در سر زبانهاست. این افراد مذهبی همواره نگرانند که نکند مردم گرایشی به وهابیت پیدا کنند و از راه بدر شوند. با افزایش تعداد افرادی که به حج و عمره می روند و تبلیغات سعودی ها نگرانی این افراد بیشتر و شدید تر می شود.گهگداری حتی این نگرانی در میان علما هم دیده می شود اما من به شخصه تا به حال نه شنیده ام و نه دیده ام که کسی از شیعیان وهابی شده باشد.ترس این افراد از گرایش مردم به وهابیت موجب می شود تا چشم بر روی بسیاری از کارها و حرفهای غالیانه ببندند تا تنور محبت اهل بیت از دید خودشان گرم بماند و یا با تاکید بر نزدیکی ظهور و القای تاثیر امام زمان در امور مختلف مردم را در مقابل تبلیغات وهابیان از دید خودشان بیمه کنند. اما از دید من امکان گرایش شیعیان به وهابیت بسیار بسیار اندک است . برای نظر خودم به جز تجربه دلایل دیگری هم دارم که نیازی به ذکرش نمی بینم. اما خطری که متوجه اعتقادات مردم شده است را همین تفکرات و رفتار غالیانه در مورد معصومین و به ویژه امام زمان می بینم.رشد تفکرات غالیانه و افزایش بیش از حد احساسات شدید مذهبی همیشه مصادف است با کاهش قدرت تفکرات عقلانی. کاهش تفکرات عقلانی هم راه را برای هر گزافه گویی می گشاید . این چنین است که به جای اخباری از گرویدن گروه گروه مردم به وهابیت خبرهای زیادی به گوش می رسد از ادعای نیابت امام زمان یا نبوت و وحی و حتی اولوهیت. اگر تعداد همین اخبار را در نظر بگیرید به راحتی قانع می شوید که خطر دقیقا از ناحیه غلو و بی عقلی است نه از ناحیه وهابیت.
در کتابهای تاریخی ما به اشتباه و به سرعت از ذکر وقایع مربوط به ظهور باب در دوره قاجار عبور می شود اما هر صاحب نظری که نگاهی به رخدادهای آن دوره بیندازد آنرا سرشار از اتفاقهای عبرت آموز می بیند.در دوره ای که مردم ایران بسیار در اعتقادات خود متعصب تراز امروز بودند شخصی ظهور می کند به نام علی محمد شیرازی . این فرد مدتی علوم دینی را مطالعه می کند و مدتی نیز در دشت و بیابان به ریاضت مشغول می گردد. بعد از مدتی با حالتی پریشان به شهر بر می گردد و مدعی می شود باب یا واسطه ارتباط با امام زمان است. اندکی بعد ادعا می کند که خود امام زمان است . با اینکه نامش و نام والدینش و محل تولدش را همه می دانستند . مدتی بعد ادعا می کند که به وی وحی نازل می شود و او از حضرت محمد بالاتر است و کتابش نیز ناسخ قران است و کسی نمی تواند مانند آن بیاورد. وی شریعتی جدید بنا می کند و البته در همه این مراحل هم افراد زیادی به وی ایمان می آورند. ایمان آوردن مجتهدی سرشناس در زنجان و چند روحانی دیگر به وی موجب رونق شریعت وی می گردد تا جایی که نقل است که زمانی وی را دستگیر کرده و به ارومیه بردند پس از اینکه وی به حمام رفت مردم شهر هر استکان از خزینه را به قیمت گزاف از حمامی خریدند.کار بابیان در زنجان به حدی بالاگرفت که شهر به تصرفشان در آمد و نیروهای دولتی به سختی توانستند آنها را شکست دهند. روحانیان مسلمان برای مقابله با باب مجالس مناظره ای با وی تشکیل دادند و در همه آنها نتیجه به ضرر علی محمد شیرازی بود.وی از برخی از مفاهیم و اعتقادات مذهب شیعه (مثل مساله بدا و یا غیبت امام زمان و تحدی قرآن )به نفع و به روش خودش سو استفاده کرد و بر رونق کارش افزود.با وجود شکست وی در تمام مناظرات با علما باز هم گروه زیادی از مردم به وی گرویدند چرا که بسیاری از مردم توانایی قضاوتهای عقلانی و نقادی نداشتند. در نهایت این فتنه پس از دردسرها و خونریزی های بسیار از دو طرف فرونشست. اگر مردم به بی فکری و عدم نقادی تشویق شوند و تنها بر آتش احساسات آنها دمیده شود همواره امکان دارد که شیطانی از راه برسد و بر احساسات مردم سوار شود. سرو کار داشتن با مردمی که اهل چون چرا نیستند و هر چیزی را به راحتی می پذیرند در ابتدا ممکن است برای راهبران دینی شیرین و دلپذیر باشد اما این میوه شیرین به سرعت می تواند فاسد شود و یا به لقمه ای لذیذ در دهان دشمن تبدیل شود.از دید من تحمل برخی چون چرا ها و نافرمانی های فکری به پروراندن مردمی احساساتی و فرمانبر می ارزد.

نظرات (۱)

سلام
به به! منزل جدید مبارک!