مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سربازی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

این روزها با گسترش بازی های موبایلی خیلی از نوجوانها و جوانها و حتی میانسالان بخشی از وقتشان را صرف این بازی ها می کنند. عده ای هم این موضوع را آسیبی می دانند که متوجه مردم شده است و آنها را از کارهای مفید تری باز می دارد. اما کدام کار مفید تر. آیا اگر بازی های موبایلی را از این جوانها بگیریم آنها کار مفید تری انجام خواهند داد؟ آیه به مطالعه و ورزش روی خواهند آورد؟ چند درصد از آنها چنین خواهند کرد؟ در مقابل چند درصد از اینها اگر از بازی کردن بازداشته شوند به کارهای بدتری روی خواهند آورد؟
با رجوع با خاطرات سالهای پیش یعنی دوران پیش از گوشی های هوشمند می توان دید که خوشبینی در این موارد درست نیست.
اگر کسی را از بازی کردن با گوشی هوشمند مانع شوید و او از این پس همان وقتش را صرف خیره شدن به صفحه تلوزیون یا دور دور کردن با ماشین یا ایجاد مزاحمت های دیگر برای مردم بکند پس چه بهتر که مشغول بازی باشد. یاد این داستان از سعدی افتادم که می گوید :
یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»
برای بسیاری از جوانان وطن شاید حتی بازی کردن با موبایل عبادت هم محسوب شود .

به بزرگترهای عزیز توصیه می کنم هر گاه تصمیم گرفتند جوانی را پند و اندرز بدهند که دست از بازی با مویایل بردارد نخست یک نگاهی به خودشان بکنند و ببینند که خودشان که بازی نمی کنند چه کار مفید تری انجام می دهند. اگر چنین است سپس به این نکته فکر کنند که اگر این جوان بازی نکند چه کار مفید تری می تواند انجام دهد. پس از پاسخ دادن به این دو پرسش عاقلانه تصمیم بگیرند که پند اندرز بدهند یا ندهند.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

برای کسانی که عازم انجام دوره آموزشی در کرمانشاه هستند :

وسایل لازم برای شروع دوره آموزشی

یک جفت پوتین سربازی که پا توش راحت باشه یعنی خیلی فیت پا نباشه. البته پوتین باید چرمی و ساده باشه ، پوتینهایی که توش برزنت به کار رفته باشه و یا بندی نباشه مورد قبول نخواهد بود. پا در پوتینهایی که مدتی استفاده شده باشند راحت تر است.

یک جفت دمپایی ارزون قیمت و نشون دار که قابل دزدیدن نباشه

یک عدد مایع ظرفشویی و چند عدد اسکاچ و سیم ظرفشویی (این لوازم مورد نیاز را در پادگان به شما نمی دهند و موجب زحمت شما در موقع ظرف شستن می شود)

لیوان پلاستیکی نشکن اندازه متوسط ، قاشق و چنگال  (با خودتان چاقو نبرید چون احتمالا اجازه ورود نمی دهند)

ناخن گیر

ظرف غذای یکبار مصرف برای مصرف دو سه  هفته (بعد از اتمام می توانید در موقع مرخصی از شهر تهیه کنید)

یک بسته کیسه فریزر (دارای کاربردهای زیاد در طول دوره)

یک لگن کوچک برای شستن جوراب و رخت (پودر رخت شویی به ما دادند) همراه با سه چهار عدد گیره فلزی

مایع دستشویی ترجیحا آنتی باکتریال

یک شامپوی مسافرتی کوچک و یک حوله کوچک (حمام رفتن در پادگان کمی سخت و دردسر ساز است بنا بر این بهتر است وسایل حمامتان کوچک باشد ، شامپوهای پادگان هم ممکن است برای شما مناسب نباشد).

کارت تلفن

خودکار و دو سه تا دفتر 100 برگ

ماژیک (برای نوشتن و علامت زدن روی پوتین و کلاه و موارد دیگر و جلوگیری از دزدی)

سوزن و نخ

کش در حدود یک متر

سنجاق قفلی (پر کاربرد به ویژه موقع آنکادر کردن ملافه ها)

قرص سرماخوردگی ، اسهال ، تب بر ، شربت سینه ، قرص آنتی بیوتیک و هر داروی مورد نیازتان (درمانگاه پادگان تقریبا هیچ دارویی ندارد واجازه  خروج از پادگان هم به جز در اواخر هفته بسیار بسیار نادر است )

لباس های گرمی که بشود بدون جلب توجه زیر لباس سربازی پوشید (در صورتی که پاییز و زمستان عازم هستید)

ملافه تمیز دو عدد، برای مصرف در دو سه روز اول که هنوز به شما ملافه تحویل نداده اند و باید بر روی پتوهای خاکی دوره قبلی ها بخوابید.

یک قفل کمدی کوچک برای بستن در کمد شخصی و دو قفل آویزی کوچک برای قفل کردن زیپ ساک و بند کیسه انفرادی.

پول به اندازه کافی  - در نظر داشته باشید برای 10 دوازده بار رفت و آمداز پادگان  به شهر ، بازگشت به شهر خودتان، خرید یک دست لباس سربازی کامل، خرید سوقاتی ، سه چهار وعده غذا خوردن در رستوران با رفقای جدید، عکس گرفتن با رفقا ، رفتن به طاق بستان و بیستون ، تصفیه حساب با پادگان ، با خودتان پول همراه داشته باشید. این تصفیه حساب با پادگان هم خودش مطلب جالبی است. در روز آخر پیش از ترخیص افرادی می آیند و وضعیت ساختمان آسایشگاه شما را از نظر تخریب وسایل و سقف  دیوارها بررسی می کنند و به صورت گشاده دستانه ای برای گروهان شما هزینه تخریب و استهلاک محاسبه می کنند.به این صورت که ترکی که روی دیوار وجود دارد،ریختگی رنگ دیوار و یا شکستگی و ترک خوردگی شیشه  را هم محاسبه کرده و پول همه را می گیرند.مبلغ محاسبه شده هم معمولا قابل اعتراض نیست اما ارشد گروهان می تواند در این مورد کمی چانه بزند. لبته این هزینه بین همه سر شکن می شود اما ممکن است به هر نفر تا هفت هشت هزار تومن برسد!

نکته : در نظر داشته باشید فضایی که برای نگهداری از همه ی وسایلتان دارید یک کمد 30   x 50 x 30  است و یک کیسه انفرادی (گذاشتن ساک و هر چیز دیگردر زیر تخت ممنوع است) . در هنگام تجهیز نیز به شما 10 دوازده شامپو و یک جعبه پودر و تعدادی واکس و فرچه ، اورکت ، دو عدد شلوار و دو پیراهن هم  می دهند که باید در همین مکانها آنها را جا دهید بنا بر این وسایل اضافه مانند پتو با خود همراه نبرید و هر چیز دیگری هم می برید در کوچکترین اندازه ممکن باشد.برای جادادن همین وسایل هم مجبور خواهید شد بخشی از جیره خود را (مانند پودرهای لباسشویی و پتوهای اضافی) در پادگان به قدیمی ها بفروشید.

برخی از چیزهایی که اجازه ندارید وارد پادگان کنید : رادیو، گوشی موبایل، تیغ ، چاقو ،شطرنج ، قیچی به جز قیچی های کوچک، کتری برقی ، دوربین.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

بنیان مرصوص!

بعد از خرید کردن از شهر قرار بود دیگه کسی با لباس شخصی یا لباس ناقص توی پادگان دیده نشه. صبح روزِ بعد از خرید، فرمانده گروهان ما، با یک سوت همه را جلوی آسایشگاه  به خط کرد.توی صفها نگاه کرد و یه نفر رو دید که لباسش کامل نیست.اون بنده خدا هم اسمش اردشیر بود(فامیلش هم یادم نیست) از صف کشیدش بیرون و گفت چرا لباست رو کامل نکردی اون بنده خدا هم گفت توی شهر نتونستم لباس اندازم پیدا کنم.بعد بهش گفت کلاغ پر بره و چند متری روی زمین غلت بزنه.دست آخر هم گفت بیاد یه مرخصی بگیره و بره لباسش رو کامل کنه.

از اونروز به بعد دیگه سربازی ما واقعا شروع شد البته تقریبا همون روزها ماه رمضان هم شروع شد.اون روز فرمانده درباره چیزی که بهش می گفتند بنیان مرصوص توضیح داد.بنیان مرصوص در واقع استاندارد لباس پوشیدن سربازها در پادگانهای سپاه بود.باید هرشب پوتینها رو واکس می زدیم و به طور ضربدری بندهاش رو می بستیم.جورابها هم باید هر شب شسته شده و جلو تخت برای خشک شدن آویزون می شد.پوتینها هم باید پایین تخت در جای مشخصی قرار داده می شد. استفاده از اورکت هم تا زمان رسیدن دستور از فرمانده پادگان ممنوع بود.استفاده از چپیه هم فقط در موقع راهپیمایی و اردو مجاز بود(در واقع اجباری بود).

یکی دو شب اول یه نفر اومد و نصف شب تختها و جورابها رو کنترل کرد و اتفاقا تخت بغل دستی من رو بیدار کرد و بهش گفت چون پوتینش خاکیه باید بیاد بره واکسش بزنه که اون بنده خدا هم رفت، اما از اون پس دیگه کسی برای بازدید جوراب و پوتین نیامد اما ما خودمون این دو کار رو انجام می دادیم چون بدون شستشوی هر روزه، جورابها به سرعت بو می گرفتند و پوتینهای واکس نزده هم صبح برای فرمانده قابل تشخیص بودند.کسی هم صبح وقت واکس زدن نداشت.به عنوان یک تجربه اگر کارهای اجباری را با دیگر بچه ها انجام می دادید از تفریحات ضمن کار و گپ با دیگران بهره مند می شدید و خستگی کمتر سراغتون میومد بنا بر این قبل از شام معمولا همه جلو آسایشگاه می نشستند و پوتین واکس میزدند و بعد از شام هم همه با هم می رفتند سراغ ظرف و جوراب شستن.

با کامل شدن لباسها آموزش صف جمع که همون رژه بود شروع شد که یکماه ادامه داشت. هر روز صبح تا ظهر و از ساعت 2 تا 5 صف جمع بود.

  • nasser mmn