مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی

۱۲۷ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سمنقور

سمنقور جانوری است به شکل سوسمار که توی عطاری ها پیدا می شه  و در طب سنتی کاربرد داره. قدیمی ها این جانور رو نوعی ماهی می دونستند.اندازه نمونه هایی که من از این جانور دیدم کمی بزرگتر از مارمولکهای خانگی است. قدیمی ها از این ماهی برای افزایش نیروهای 18+ استفاده می کردند. در نوشته های عبید زاکانی هم اسمی از این ماهی در یک داستان 18+ آمده است.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

کلمه خدا

مریم ، باکره بود .  مریم عیسی را متولد کرد.  عیسی کلمه خدا بود.
محمد (ص)، عامی  بود.  محمد  قرآن را متولد کرد.    قرآن نیز کلمه خدا بود.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

یکی از روزهایی که با آقای روحانی کلاس داشتیم من خیلی دیر به دانشکده رسیدم به همین دلیل پیش خودم گفتم حالا که نزدیک نیم ساعت از شروع کلاس گذشته خوب نیست برم سر کلاس. رفتم تو کتابخونه و خودم رو با کتابها مشغول کردم تا کلاس بعدی شروع بشه.وقتی کلاس تموم شد از پنجره کتابخونه دیدم بچه های کلاس اومدن توی محوطه فضای سبز دانشگاه و دارند با استاد روحانی عکس یادگاری می گیرند.سریع دویدم بیرون و رفتم کنار اونها که من هم تو عکس باشم. توی اون شلوغ پلوغی رفتم نزیک استاد وایسادم. عکس رو که انداخت بچه ها جابجا می شدند که یک عکس دیگه بندازند.یه دفعه چشم استاد افتاد به من و گفت شارلاتان سر کلاس نیومدی حالا اومدی با ما عکس بندازی ! این حرفو که زد همه زدند زیر خنده.

این استاد روحانی شخصیت جالبی داشت.یه وقتهایی گریزهای کوتاهی می زد به ادبیات و مطالب جالبی می گفت.یادم میاد بعد از کلاس بعضی وقتها می رفت چهار زانو روی میز می نشست و پیپش رو روشن می کرد.بعضی از بچه ها در مورد ادبیات و شعر ازش سوال می کردند و استاد هم جوابشون رو می داد.

یه دفعه داشت در مورد این صحبت می کرد که دیتابیس چه محصولیه که استفادش هم نیاز به تخصص داره و اینکه خارجی ها زحمت کشیدند که چنین محصولاتی تولید می کنند.مکثی کرد و پرسید تا حالا کسی از شما با هواپیما رفته رشت؟ گفت از اون بالا حتما شالیزارها رو دیدید که کیلومترها دشت رو سبز کردند.گفت اون سبزی حاصل شالی هاییه که دانه به دانه ، چند بار تاکید کرد دانه به دانه ، به دست مرد و زنهای شالیکار شمالی در زمین کاشته شده اند و ما کیلو کیلوی اون رو می خوریم و هیچ تولیدی مفیدی نداریم.چند ثانیه ای سکوت کرد و تو چشم ما ها خیره شد و بعد دوباره برگشت سر درس.

اون موقع که ما با استاد روحانی کلاس داشتیم تازه java 2 ارایه شده بود و خیلی هم طرفدار پیدا کرده بود.آقای روحانی هم از تاثیر جو تبلیغاتی روی دانشجو ها و مشغول شدن اونها به ظواهر تکنولوژی خیلی خوشش نمی اومد ، برای همین گهگداری یه تیکه ای به جاوا می انداخت. یادم میاد که داشت در مورد طراحی بانک اطلاعاتی برای سازمانهای بزرگ صحبت می کرد که گفت الان دیگه توی دهن هر برنامه نویسی آدامس جاوا افتاده و هی تکرار می کنه جاوا جاوا جاوا. گفت امروز شما وارد هر سازمانی می شید توی پاگرد اول نشه توی پاگرد دوم حتما یه نفر جلوی شما ظاهر می شه و فریاد می زنه جاوا ! جاوا !

البته ایشون با جاوا مشکلی نداشت اما می گفت برای استفاده درست از زبان باید مفاهیم زیادی رو بدونید.

چند بار حین درس انگار که یک دفعه یاد چیزی افتاده باشه مکث کرد و انگار که روی صحبتش با خودش باشه گفت ، محمد تقی ، قدت کوتاهه یادت باشه این یعنی به خاک نزدیکتری از بقیه.

آقای روحانی هر وقت می خواست به دانشجوهای خمار و کسانی که به جای مطالعه دنبال کتابهای سطحی و احساسی هستند تیکه بندازه می گفت بعله به طرف می گی چی مطالعه می کنی میگه بامداد خمار (الف خمار رو می کشید).البته اینقدر آقای روحانی گفت که من هم که خیلی اهل داستان نبودم رفتم و اون کتاب رو خوندم.داستان جالبی هم بود.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

روزی

جای تاسف است که بیشتر معلمین اخلاق و مذهب ما مفهوم درست روزی را نمی دانند (البته فکر می کنند که می دانند، که مصداق جهل مرکب است). معلمین که ندانند وضع دیگران معلوم است.برای روشن شدن قضه دو مثال می زنم که نشان می دهد مفهومی که از روزی در ذهن مردم است چقدر اشتباه است.

روایتی است از معصوم (احتمالا امام صادق) که شخصی از امام پرسید اگر دزدی غذای حلال را از من بدزدد و بخورد آیا آن غذا روزی دزد بوده یا من.امام پاسخ داد خدا به کسی روزی حرام نمی دهد.آن غذا روزی تو بوده که دزد آنرا به حرام خورده است.

دقت کنید، یعنی ممکن است خداوند روزی شما را مقرر کرده باشد اما فردی به ناحق آنرا بخورد و روزی به شما نرسد تا از گرسنگی بمیرید!

روایت دوم اینکه شخصی از حضرت علی پرسید چرا افرادی که عالم هستند معمولا تنگ روزی و فقیر هستند.مولا علی پاسخ داد علم فرد هم جزو روزی وی است. یعنی روزی فرد تنگ نیست بلکه به جای پول از نوع علم است.

با در نظر گرفتن همین دو مثال هم می توان فهمید کسانی که مردم را تشویق به بچه دار شدن می کردند و می گفتند روزی اش را خدا می دهد چقدر در اشتباه بودند و چقدر مردم را به اشتباه می انداختند.در جامعه ای که راه رانت خواری و حق خوری فراخ باشد چطور می شود امیدوار بودی روزی مقرر خداوند به دست مردم برسد.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

تلفات ایران در جاده ها در سال 87 در حدود 23500 نفر بوده که به ازای هر صد هزار نفر جمعیت ایران در حدود 33 نفر می شود.نکته جالب اینکه تلفات در اثر استفاده از سلاح گرم در آمریکا (که اسلحه آزاد است ) به ازای هر صد هزار نفر حدود 11 نفر است!

یعنی ماشین، زیر پای یک ایرانی،  سه برابر خطرناکتر و مرگبار تر است از سلاح گرم در در دست یک آمریکایی.

ازدید دیگر، این آمار نشان دهنده درجه ی مرگبار بودن حماقت است،صفتی که ما آنرا بیشتر مسخره می دانیم تا مرگبار.اگر به این آمار، تلفات بر اثر کارهای احمقانه دیگر(سیگار ، اعتیاد ، بی احتیاطی در محل کار و ..) را نیز بیفزاییم، اهمیت حماقت به عنوان بزرگترین قاتل بشر، مشخص تر  می شود.

(منبع آمار تلفات امریکا http://www.statemaster.com/graph/cri_mur_wit_fir-death-rate-per-100-000 )

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
به دلیل امنیت بسیار بالای موجود در کشور و نیز به دلیل درستکاری و پاک دستی مردم، این آقا مجبور شده اند برای جلوگیری از سرقت پولهای داخل صندوق صدقات، یک " گاوصندوق صدقات" اختراع کنند. راستی کلید این صندوق دست کیه؟ فکر بد نکنید ایشاالله که دست کمیته امداده !
[caption id="attachment_80" align="aligncenter" width="358" caption="گاوصندوق صدقات"]گاوصندوق صدقات[/caption]
اگر دلتان خواست  توی این صندوق پول بیندازید باید زحمت سفر به تفرش را به جان بخرید اما در عوض اطمینان دارید که پولتان به دست صاحب اصلی این صندوق می رسد و از سرقت در امان می ماند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
[caption id="attachment_77" align="aligncenter" width="350" caption="تالار پذیرایی در دبیرستان البرز "]تالار پذیرایی در دبیرستان البرز [/caption]
در دوره ی ما، گهگداری برای کسب درآمد سالن امتحانات این دبیرستان را برای برگزاری آزمونهای مختلف استانی و کشوری در اختیار دیگران قرار می دادند. البته این کار معمولا هیچ مزاحمت و اختلالی برای کار عادی مدرسه فراهم نمی کرد چون مدرسه دارای یک سالن ویژه برگزاری آزمون بود که به جز برای برگزاری آزمون کارکرد دیگری نداشت.گاهی هم زمین چمن فوتبال دبیرستان را در فصل تابستان به دیگران اجاره می دادند که به نظر استفاده مفید و مطلوبی می آمد.
کسانی که تا به حال سری به دبیرستان البرز زده اند می دانند که این دبیرستان به دلیل وجود درختان تناور مختلف ، چشم انداز باز و وسیع و معماری زیبای ساختمان مرکزی دارای فضایی بسیار زیبا و دلنواز است.این ویژگی دبیرستان مورد توجه مسوولین فعلی دبیرستان قرار گرفته و باعث شده برای کسب در آمد از این فضای آموزشی به یک کار شگفت انگیز دست بزنند ویک سالن پذیرایی در این دبیرستان راه بیندازند.
شاید برگزاری مراسم در این دبیرستان برای مردم به ویژه برخی دانش آموزان پیشین دبیرستان جالب و خاطره انگیز باشد اما چنین استفاده ای از فضای این دبیرستان تاریخی، از دید من استفاده ای ناهنجار است. دیدن یک تابلوی بزرگ با ظاهری نا متجانس در کنار در ورودی مدرسه که روی آن عبارت "سالن پذیرایی نارنج البرز" نوشته شده، نشان دهنده ی اوج کج سلیقگی متولیان کنونی این دبیرستان ماندگار است.دست کم می شد این تابلو به شکلی متناسب با شخصیت دبیرستان طراحی کرد!
  • nasser mmn