مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

امروز  سوار تاکسی راننده پیری شدم. راننده  حدود هفتاد سال  داشت ولی نسبتا سرحال بود . تنین صدا و لحجه اش شبیه پدر بزرگم بود. داشت برای مسافر صندلی جلو درباره روزی دادن خدا صحبت می کرد. چون لحن صحبت و لحجه اش برام دلپذیر بود به صحبتهاش با دقت گوش می کردم. راننده گفت اگر مردم روزی همدیگر را بخورند و به هم ستم کنند و به این وضع راضی باشند خدا می تونه مردم را در زمین فروببره مثل همون کاری که با اقوام گنهکار قدیمی کرد . فرو بردن در زمین فقط این نیست که زمین دهن باز کنه شما بری توش بلکه همین که زمین و خانه این قدر گران می شه که مجبوری تمام دارایی ات را بدهی تا یک خانه کوچک بیابی یعنی اینکه زمین داره ما را فرو می بره . این تمثیلش خیلی به دلم نشست . سبک این تمثیل کاملا شبیه تمثیلات جلال الدین مولوی بزرگه . آخرش که داشتم از ماشین پیاده می شدم رو کرد به من و گفت جوون یادت باشه نون کسی را نبر.

  • ۹۳/۰۷/۰۱
  • nasser mmn