مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
سال سوم دبیرستان یک معلم شیمی داشتیم که روحیات عجیبی داشت. نسبتا جوان بود و سبیل خیلی کلفتی هم داشت اما روحیه اش بسیار لطیف بود. نزدیک ثلث اول بود و معمولا این طور وقتها معلمهای دبیرستان ما آزمونهای سختی می گرفتند تا بچه ها از کرختی سه ماه تعطیلی در بیان.البته این نکته را هم بگم که اکثریت بچه های دبیرستان ما کلا درسخون بودندو نمره های زیر ده خیلی نادر بود .
یه بار این آقای معلم از ما یک آزمون گرفت که خیلی هم سخت بود. وقتی هفته بعد اومد سر کلاس برگه های تصحیح شده را هم آورد.کلاس که ساکت شد شروع کرد به دادن برگه ها همراه با اعلام نمره. یه همکلاسی داشتیم که فامیلیش علی میرزایی بود و خیلی آدم موقر و قد بلندی بود. نفر اولی که نمرش اعلام شد همین دوست ما بود. آقای معلم برگه را برداشت و گفت علی میرزایی و بعد از مکث کوتاهی گفت دو بیست و پنج صدم ! بچه ها زدن زیر خنده .علی میرزایی هم با خجالت رفت برگه را گرفت. بعد نفر بعدی را اعلام کرد فلانی یک !باز هم بچه ها خندیدن ! بهمانی بیست و پنج صدم ! بچه ها خندیدن اما خیلی کمتر از قبل! فلانی هفتاد و پنج صدم ...
خلاصه هفت هشت تا اسم را که خواند که همه زیر دو بودند .همه به سرعت فهمیدن که اوضاع نمرات چه شکلی است و اینکه نمره علی میرزایی اتفاقا جزو نمرات خوب کلاس بوده و دیگه خنده ای در کارنبود.دست آخر فکر کنم معدل کل نمرات کلاس به دو نمی رسید.خود من یک و بیست و پنج صدم شده بودم.
چند سال بعد علی میرزایی را در دانشگاه دیدم که اون اتفاق کاملا یادش مونده بود. ماجرا را با خنده برام تعریف کرد و گفت یادته ناصر اون روز همه نمره ها خراب بود اما فقط من بد بخت چون اولین نفر بودم ضایع شدم!
  • ۹۲/۰۷/۱۳
  • nasser mmn