مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
[caption id="" align="alignnone" width="431"]ناصرالدین شاه قاجار ناصرالدین شاه قاجار[/caption]
 
مرد تصویر بالا را تقریبا هر ایرانی می شناسد. برخی به دلیل اینکه وی طولانی ترین سلطنت را در دوران معاصر داشته و برخی هم به خاطر کشتن ناجوانمردانه میراز تقی خان امیر کبیر. مدتی است دفترچه خاطرات روزانه این مرد خبیث را می خوانم. روزنامه خاطراتی که روایت کننده شخصیت یک مرد خبیث هوسباز خاله زنک و بی رحم و بواسیریه. اکثر صفحات این روزنامه خاطرات پر است از شرح شکار رفتن ها و اخبار خاله زنکی مثل شوهر کردن طلاق دادن فلان زن  و عروسی کردن و زاییدن فلان دختر و  ... . یکی از گزارشاتی که  در صفحات این کتاب مکررا به چشم می خورد گزارش خونریزی ها بواسیرش است. ظاهرا اینقدر امر بر وی مشتبه شده بوده که فکر می کرده برای آیندگان مهم است که بدانند سلطان صاحبقران در فلان روز از بواسیرش خون آمده.
در کنار این مرد بی رحم و خبیث پر است از درباریان چاپلوس و مثل خودش کم ارزش و سطحی نگر که مدام در حال کرنش در برابرش هستند و گاهی در برابر وی در میان خاک و لجن به خاکی می افتند .  در این روزنامه خاطرات اثری از نگرانی و ناراحتی شاه از درد و فقر و رنج مردم دیده نمی شود.
مردی که هرگاه حمعیتی از مردم را می بیند که دورش جمع شده اند گمان می کند همه در حال دعاگویی وی هستند.
شاهی که با داشتن صدها زن و کنیز هنوز چشمش به دنبال زن و دختر مردم است و هر جا زن و دختر خوشگلی دیده در خاطراتش یاد داشت کرده. مردی که اثر از رابطه پدرانه وی با فرزندانش دیده نمی شود اما به جایش مدام حواسش به ملیجک است . مردی که در حین شکار به دو پلنگ بر می خورد یکی را زخمی می کند و دیگری را سالم اسیر می کنند. دستور می دهد زنده شکم جانورها را پاره کنند تا وی تما شا کند بعد هم پوستش را می فرستد اندرون زنها تماشا کنند تا لابد پی به جرات و جسارت وی ببرند و بعد هم لاشه حیوان بیچاره دور بیندازند.
مردی که میرزا تقی خان امیر کبیر که بر وی حق پدری داشت را به ناحق کشت و قاتل وی را ملازم خود کرد.
کاش می شد دست میرزا رضای کرمانی را بوسید که چنین بی شرفی را به درک واصل کرد.
  • ۹۱/۰۳/۲۲
  • nasser mmn

قاجار

ناصرالدین شاه

تاریخ