مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

یکی از تجربیات جالب من در دوره دبیرستان  برکناری معلمین توسط دانش آموزان  بود.انگیزه برکناری معلمین، معمولا بی سواد بودن معلمها بود (مفتخریم که هیچوقت معلمی را به دلیل سخت گیری برکنار نکردیم).برکناری یا بهتر بگویم براندازی معلمها در سال اول به روشهای نرم صورت می گرفت اما در سالهای بعد روشهای ترکیبی مورد استفاده قرار گرفتند.

روش براندازی اینگونه بود که در ابتدا باید بچه های کلاس به این جمع بندی می رسیدند که معلم کلاس باید برکنار شود.این کار با رایزنی با بچه های مخ کلاس صورت می گرفت (علی صدیقیان ، نوید عباسی و ...) .البته بسته به درس با بچه هایی که تیو اون درس وارد تر بودند مشورت می شد.درمورد درس زبان علی صدیقیان ، فرشید شیدفر ، محمد حقیقی از جمله ممیز ها بودند، در مورد درس شیمی عبقری ، هندسه و مثلثات سیامک طاعتی  و ...

[caption id="attachment_287" align="aligncenter" width="450" caption="آقای برازنده دبیر جبر سال سوم"]آقای برازنده دبیر جبر سال سوم [/caption]

پس از اینکه بچه های به جمع بندی کلی می رسیدند نتیجه در کلاس مطرح می شد و اگر بچه ها در کل به این نتیجه می رسیدند که حاضرهستند هزینه برکناری معلم را بدهند کار شروع می شد.

نخستین مرحله درخواست برکناری دبیر بود که به صورت غیر رسمی توسط مبصر یا بچه های موجه به دفتر اعلام می شد.اگر دبیر با یکی دو درخواست بر کنار نمی شد بچه ها خودشون درست به کار می شدند.

در روش نرم، کار فقط با عدم حضور بچه ها در کلاس صورت می گرفت، به این ترتیب که با قرار قبلی بچه ها از همگی پس از خوردن زنگ از آمدن به کلاس خود داری می کردند. اکثر بچه ها حاضر بودند تا سه چهار بار این کار را تکرار کنند تا دبیر برکنار شود اما در مواردی همان دفعه اول له جواب می رسید و گاهی هم پس از سه چهار بار اعتصاب هم کار به نتیجه نمی رسید و بچه ها هم به عزم راسخ مدرسه در نگهداشتن معمل پی برده وی با وضع کنار می آمدند. در این اعتصابات دسته جمعی معمولا ده دوازده نفری بودند که با دیگران همکاری نمی کردند که من از بردن نامشان خودداری می کنم.در سال اول، به همین روش و تنها با یک جلسه اعتصاب دبیر زبان (به نام تنها) و دبیر ریاضی جدید (اسمش یادم نیست) برکنار شد.اما در سالهای بعد کار سخت تر شد و کار به روشهای سخت تر رسید.

روش سخت یا روش ترکیبی پس از اعمال روش نرم و یا همزمان با آن استفاده می شد. در این روش از دو ابزار قوی برای به زانو در آوردن دبیر استفاده می شد.

ابزار اول داد یا همان فریاد ناگهانی بود.در این روش بچه ها سعی می کردند با داد زدن به صورت ناگهانی و در موقعیتهای غیر قابل پیگیری اعصاب دبیر را به هم بریزند.کار از ورود دبیر به کلاس شروع می شد.به این صورت که وقتی دبیر وارد کلاس می شد و بچه ها بلند می شدند یکی از بچه های میزهای آخر از کمبود دید دبیر استفاده کرده ، سرش را قدری پایین می برد و یکی دو بار، بلند فریاد می زد "برو بیرون ". متبحر ترین فرد در استفاده از این ابزار آرش بود که بعدا به لقب آرش دادو مفتخر گردید. فریادهای بعدی در حین کلاس و در مواقعی که دبیر رو به تخته بود زده می شد.داد زننده باید طوری رفتار می کرد که وقتی دبیر سرش را بر می گرداند متوجه تغییر وضعیت چهره و یا خنده شخص نمی شد.به عنوان مثال آرش این طور وانمود می کرد که در حال صحبت با بقل دستی بوده.از قربانیان این روش اقلیما ، موسوی (دبیر قرآن) ، بوشفک (ریاضی جدید سال سوم ) ، خان دایی (جبر سوم) ،فراهانی (پشمال) جبر سال دوم و  شهسواری بودند.

ابزار بعدی استفاده از روشهای گرافیکی بود.در این روشها با کشیدن کاریکاتور و شعار روی تخته ، دیوار کلاس یا کاغذ (کاغذ روی میز یا لای دفتر کلاس قرار داده می شد) دبیر مجبور به برکناری می شد. مبتحر ترین شخص در استفاده از این روش خودم بودم !به عنوان بهترین نمونه، این روش با موفقیت کامل در سال دوم بر علیه فراهانی (دبیر جبر) به کار گرفته شد اما استفاده از آن در مقابل دبیر جایگزین جبر و نیز موسوی (دبیر قرآن) به نتیجه نرسید.در دوره مبارزه با فراهانی تمام دیوارهای کلاس با استفاده از کچ از شعارهایی ضد فراهانی پر شده بود. این شعارها با خط روزنامه ای بزرگ و توسط من نوشته شده بود و در مواردی نیز کاریکاتور فراهانی نیز بر روی تخته توسط من یا دیگران نقاشی می شد.در مورد فراهانی همزمان از دو ابزار دیگر (داد و اعتصاب) نیز استفاده شد.

نکته : در سالهای دوم تا چهارم از روش اعتصاب برای کنسل کردن امتحانات غیر رسمی هم استفاده شد که معمولا به نتیجه نمی رسید.در یک مورد فارسی اقدام به پاتک کرد و وقتی فهمید بچه ها اعتصاب کرده اند به کتابخانه مدرسه آمد و از بخت بد بیتشر بچه ها را آنجا گیر انداخت و پس از پرخاش کارتهای ما را گرفت و به صورت گروهی از همه نمره انضباط کم کرد.

نظرات (۲)

ناصر ! خودتی؟
این عالی بود
آره داداش خودمم!