مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

تقلب

دبیر درس دینی ما ، سال اول دبیرستان، شخصی بود به نام مهاجر وطن که ما به اختصار مهاجر صداش می کردیم.این بنده خدا در حدود 35 سالی سن داشت و قد بلند و لاغر بود البته ریش هم داشت. اخلاق و رفتار آقای مهاجر کمی عجیب بود ولی از معلوماتش پیدا بود که اهل مطالعه است. من حدس می زدم تحصیلاتش در زمینه علوم اجتماعی باشه.
یادم میاد سال اول یک بار آقای مهاجر داشت از اخلاق و تاثیر مدرسه بر اخلاق دانش آموزان صحبت می کرد که ضمن صحبتهاش به عنوان یه مثال گفت : "شما اگر موقع امتحان سال اولها برید داخل سالن امتحانات می بینید که تقریبا هیچکس تقلب نمی کنه و اگر هم هست کم و بسیار پنهانیه اما اگر سال چهارم برید به سالن امتحانات و همون دانش آموزها رو ببینید با کمی دقت متوجه می شید که تقریبا همه یا در حال تقلب هستند و یا مترصد آن".
این جمله تو ذهن من موند.راستش خود من وقتی سال اول و دوم بودم اصلا به فکر تقلب نبودم و تقریبا هیچوقت تقلب نمی کردم (از هیچ نوعش) اما از سال سوم کم کم در مواقعی تقلب می کردم.سال چهارم که رسیدم دیگه تقلب در صورت نیاز برام هیچ قبحی نداشت.
همین آقای مهاجر سال چهارم هم دبیر ما شد.سال چهارم یک بار توی سالن امتحانات ایشون جزو مراقبین ما بود.هون موقع من و یکی دیگه از بچه ها یه وقتهای که مراقبها دور بودند یواشکی به هم می رسوندیم.اواسط امتحان بود که آقای مهاجر متوجه شد که من دارم با یکی از بچه ها صحبت می کنم. جلو اومد و گفت جام رو عوض کنم و رو یه صندلی دورتر بشینم ، دقیقا همون موقع حرف سال اول مهاجر تو ذهنم تداعی شد ، حرفی که اصلا فکر نمی کردم یه روزی مصداقش خودم باشم !
  • ۸۸/۰۸/۲۶
  • nasser mmn

تقلب

دبیرستان

مهاجر وطن