مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

شاید تا الان به اینکه توجه کرده باشید که در گذشته که تلوزیون و چاپ و روزنامه نبود چطور مردم شاه مملکتشون رو می شناختند! پاسخ این سوال اینه که خیلی از مردم شاه رو هیچوقت نمی دیدند و اون رو نمی شناختند.یکی از دلایل اینکه پیش از اسلام  تصویر شاه رو روی سکه ها می زدند و یا کنار راهها و روی کوهها حجاری می کردند این بود که مردم دستکم با شکل کلی قیافه شاه آشنا بشن.اما باز هم جا برای این بود که کسی خودش را جای شاه یا یک شاهزاده جا بزنه و در کارش هم گاهی موفق بشه(شاید جریان بردیای دروغین در دوره خشایارشا و یا شاه اسماعیل های تقلبی در دوره صفوی به گوشتان خورده باشد). به دلیل خطری که از این کار متوجه نظام سیاسی می شد همیشه مجازات چنین افرادی اعدام بود.

[caption id="" align="aligncenter" width="250" caption="شاع عباس کبیر"]شاه عباس[/caption]

یکی از موارد با مزه ای که کسانی هوس کردند خود به جای شاه و درباریان جا بزنند در دوره شاه عباس اتفاق افتاد.در این مورد  ظاهرا این افراد خطرناک بودن کارشان را خیلی جدی نگرفته بودند و هدفشان هم فقط کمی تفر یح و خوش گذرانی، همراه با یک کلاه برداری کوچک بوده،اما در انجام این کار کمی زیاده روی کردند و جای بدی را برای اینکار انتخاب کردند و جانشان را بر سر اینکار گذاشتند.آقای اسکندر بیک منشی در کتاب عالم آرای عباسی در فصل رخدادهای سال 23 ام سلطنت شاه عباس داستان را اینگونه تعریف می کنه.

در هنگامی که شاه عباس به قصد مسافرت به اردبیل از اصفهان خارج شده بود و به نزدیکی خلخال رسیده بود چند نفر در همان حوالی تصمیم می گیرند که خودشان را جای شاه و اطرافیان جا بزنند. شاه عباس گهگداری برای شکار با تعداد کمی از اطرافیان راهی دشت و صحرا می شد این افراد هم وسایل شکار با خودشان بر می دارند و لباسهایی شبیه قزلباشان می پوشند و راهی یکی از دهات اطراف خلخال می شوند.پس از ورود به ده هرکس نقش یکی از درباریان مشهور را بازی می کند و یکی هم شاه می شود.مردم هم که هیچوقت شاه را ندیده بودند باور می کنند که این افراد شاه عباس و درباریان هستند.

مردم شروع به پذیرایی از شاه می کنند.خبر به دهات دور و بر می رسد و مردم با هدایا و عریضه ها راهی ده مزبور می شوند.این افرد دو سه روزی در ده خوش گذرانی می کنند تا  حاکم خلخال که از غلامان خاصه بوده (غلامان خاصه در دربار تربیت می شدند و از نزدیک با شاه آشنا بودند) از موضوع با خبر می شه و با عده ای راهی ده  می شه.

کلاهبردارها دیگه داشتند بازی خودشون رو به پایان می رسوندند و مشغول سوار شدن به اسبهاشون برای خروج از ده بودند که حاکم سر می رسه و متوجه قضیه می شه.خلاصه  کلاهبردارها فرار می کنند و دارو دسته ی حاکم هم به دنبالشون.نفر اصلی و یکی دو نفر دیگه موفق می شن فرار کنند اما دو سه تا از رفقا و غلامهای طرف گیر میفتند. یکی دو روز بعد که شاه به خلخال می رسه اینها رو تحویل شاه می دهند و شاه هم همه را تحویل جلاد می ده و جلاد هم تحویل جناب عذراییل.

  • ۸۸/۰۸/۰۷
  • nasser mmn

صفوی

شاه عباس

تاریخ