مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی

۱۲۷ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
هیات های نمایندگی سیاسی اروپاییان در دوره صفوی زیاد به ایران می آمدند. تقریبا همیشه در این هیاتها یک کشیش هم بود. این هیاتها در مهمانی های بزرگ دربار شرکت می کردند و گاهی بحثهای مذهبی بین آنها و ایرانیان هم مایه سرگرمی می شد. در یکی از این سفرنامه های اروپاییان می خواندم که نویسنده شرح با مزه حاضر جوابی اش را در مقابل یک درباری نوشته بود.
نویسنده نقل کرده بود که یکبار در حضور شاه و در یک مهمانی درباری یکی از حضار که خودش را خیلی با سواد می دانست برای خود شیرینی خواست حال مسیحی ها را بگیرد برای همین هم رو کرد به آنها و گفت شما چرا عیسی را پسر خدا می دانید مگر خدای متعال می تواند پسر داشته باشد و حضار هم با نیشخند به هیات اروپایی نگاه کردند و منتظر پاسخ بودند . سفیر اروپایی برخاست و از شاه اجازه صحبت گرفت و رو کرد به آن شخص و پرسید آیا شما اعتقاد دارید که خدا قادر متعال است ؟ ایرانی پاسخ داد بله. اروپایی پرسید اعتقاد دارید که قدرت خدا از حد تصور و وهم و عقل هم بالاتر است و چیزی آنرا محدود نمی کند؟ ایرانی پاسخ داد بله. اروپایی گفت قبول داری که خدا می تواند کارهایی بکند که به عقل شما نرسد. ایرانی که کم کم فهمیده بود چه گیری افتاده به سختی پاسخ داد بله! اروپایی گفت خوب این کار خدا یعنی پسر داشتنش از همان کارهایی است که به عقل شما نمی رسد و درکش نمی کنید. حضار و شاه هم حسابی به فرد خود شیرین ایرانی خندیدند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
خیلی ها بر این باورند که ماشینهای برقی تقریبا بدون آلودگی هستند دلیلشان هم این است که در این ماشینهای احتراق و دود و اگزوزی درکار نیست. اما این گمانی ساده اندیشانه و نادرست است.
برقی که این ماشینها مصرف می کنند (همان برقی که باطری های این ماشینها را شارژ می کند) در اغلب کشورها در نیروگاه های حرارتی تولید می شود. به عنوان مثال در ایالات متحده نزدیک به هفتاد درصد برق از طریق نیروگاه های گازی و زغال سنگی و نفتی است . این درصد در ایران کمی بیش از نود است ! در ایران حدود هفت درصد برق از نیروگاه های آبی بدست می آید . بنا بر این برای تولید برق سوختی سوزانده می شود و آلودگی هم تولید می شود (به ویژه دی اکسید کربن) .
بر اساس محاسبات در ایالات متحده که هفتاد درصد برقش از منابع فسیلی است یک خودروی برقی به ازای هر کیلومتر ۱۳۵ تا ۲۰۰ گرم دی اکسید کربن تولید می کند (البته در محل تولید برق) و یک ماشین بنزینی ۱۶۷ تا ۲۲۴ گرم دی اکسید کربن (البته از اگزوز ماشین).می بینید که تفاوت چندان قابل ملاحظه نیست.
بنا بر این اگر در کشوری منبع اصلی تولید برق سوختهای فسیلی باشد ماشینهای برقی تقریبا معادل ماشینهای بنزینی آلودگی تولید می کنند (البته اندکی کمتر) . این تازه رقمهای مربوط به امریکا بود که نزدیک سی درصد برقش غیر فسیلی است(اتمی و آبی و .. )
منبع برخی از این محاسبات این لینک است.
http://www.paulchefurka.ca/Electric%20Cars%20and%20CO2.html
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
طرف رفته درختای جنگل را قطع کرده زغال درست کرده روی بسته هم نوشته که زغالها را از درختهای جنگل درست کرده بعد زیرش با کمال پر رویی نوشته دوست دار محیط زیست!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
یکی از اقوام ما تعریف می کرد زمان جنگ مدتی در یک منطقه جنگی سرباز بوده البته با تعداد زیادی از همشهری هاش. توی اون منطقه برای مدت طولانی آرامش برقرار بوده . این فامیل ما به فرمانده شون پیشنهاد می کنه که بیاین از آرامش استفاده کنیم یک کانال مخفی بزنیم به سمت خاکریز عراقی ها و غافلگیرشون کنیم. فرمانده هم قبول می کنه و هر شب یه عده با بیل و کلنگ یواشکی می رفتند و با سختی چند متری کانال می کندند. بعد از چند هفته ای که تا حدی به عراقی ها نزدیک شده بودند و حدود سه چهارم راه را کانال زده بودند یک روز کله سحر با صدای تیر اندازی عراقی ها از خواب بیدار می شن و می بینند عراقی ها هم یک کانال دیگه زدند و خودشون را رسوندند به خاکریز ایرانی ها . خلاصه بعد از کلی تلفات و دردسر عراقی ها را فراری می دهند. این فامیل ما می گفت من هنوز برام سواله که عراقی ها چطور یک شبه چنین کانالی زدند و ما هم نفهمیدیم !
جواب این سوال را من سالها بعد از یکی از مربی های دوره آموزشیم گرفتم. مربی ما در کلاس تخریب به ما گفت یکی از کاربردهای فیتیله های انفجاری سی چهار اینه که ببندنش به یک چیز موشک مانند و بعد بفرستندش تا یک مسافت طولانی و بعد منفجرش کنند. اینطوری یک کانال به عمق حدودی نیم متر و قطر یک متر به سرعت برق در زمین حفر می شه. روشی که احتمالا عراقی ها ازش استفاده کرده بودند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار و پس از گذتش چند سالی از شکست نخستش در مقابل روسیه تقریبا تمام نیروی موثر جنگی اش را برای نبرد با روسیه بسیج کرد. در این راه فتوای علما و احساسات مردم نیز به کمک آمد به طوری که نیروهای ایرانی از نظر تعداد بیش از نیروهای روس بودند. از نظر فناوری نظامی سخت افزاری یعنی توپ و تفنگ نیز فاصله چندان زیادی با روسها نداشتند اما در عوض از نظر استراتژی های نظامی از روسها سالها عقب تر بودند. همه این نیروها تحت فرماندهی تنها آدم حسابی قاجارها یعنی عباس میرزا به جنگ رفتند اما به سختی شکست خوردند. خود عباس میرزا هم به درستی نمی توانست پس از این همه تلاش دلیل شکست را بیابد. اما به هر حال زور ما به روسها نرسید و آمدند تا تبریز و اگر می خواستند تاتهران هم می توانستند بیایند.800px-Treaty_of_Turkmenchay_by_Moshkov.jpg
وقتی زور به جایی نرسید دستگاه دیپلماسی به کار افتاد و با تدبیر توانست پیمان صلحی منعقد کند که نسبت به وضعیت شکست خورده ایران و عدم توانش در اعمال زور واقعا درخشان بود. نتیجه این صلح این بود که هزاران کیلومتر مربع از کشور به دست ما برگشت و روسها از تبریز به پشت رود ارس رفتند.
خیلی ها امروز این پیمان را خفت بار می دانند اما اگر در نظر بگیرید که از نظر قدرت نظامی ما قدرت مقابله را نداشتیم و روسها هم تا تبریز را فتح کرده بودند و می توانستند به تهران بیایند و برای همیشه ایران را از صحنه روزگار محو کنند آنوقت خواهید دید این جنگ شکستی نظامی بود که مذاکره کنندگان ایران توانستند بخشی از این شکست را جبران کنند. آیا اگر این عهد نامه را امضا نمی کردیم کار دیگری می توانستیم بکنیم؟عهد نامه ترکمانچای یک پیروزی درخشان برای دستگاه دیپلماسی ایران بود.
دیپلماتهای ایرانی کاری کردند که از عهده چند کرور لشگر مسلح و پر شور ایرانی بر نیامد.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
خاکریزهای مثلثی نوعی ویژه ای از خاکریز بودند که عراقی ها به کمک روسها و فرانسوی ها طراحی و پیاده سازی کردند.
شرح این خاکریزها در این آدرس ببینید :
هریک به شکل مثلث بزرگ احداث شده بودند. ضلع پایینی مثلث 2250 متر و دو ساق آن هر یک 1900 متر طول داشتند. در هر مثلث بزرگ ، سه مثلث متوسط در سه زاویه آن تعبیه شده بود و باز درون هر مثلث متوسط، سه مثلث کوچک قرار داشت و در هر مثلث کوچک سه دستگاه تانک مستقر شده بود. بنابراین هر خاکریز مثلثی 27 دستگاه تانک آماده رزم را در خود جای داده بود و براستی مانع غول پیکر و غیرقابل تصرفی می نمود.
این خاکریزها به قدری بزرگند که از طریق نقشه هوایی گوگل در این آدرس به راحتی قابل مشاهده اند.
این روزها که شرارت فرانسوی ها دوباره عود کرده آدم یاد شرارت های قبلی شان می افته! یاد میراژهایی که به عراق دادند حتی یاد خیانتی که پس از پیمان تیلسیت به ایران کردند و ایران را در جنگ با روسیه در زمان فتحعلیشاه تنها گذاشتند. ایرانی که با آنها عهد نامه فین کن اشتاین را تازه امضا کرده بود!
کاش کسی حساب کند این فرانسوی ها تا به حال مسبب ریختن خون چند جوان ایرانی بوده اند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
تعداد پرسشهای عمیق در بین کودکان بسیار بیشتر است از مردم بزرگسال عوام . علتش هم این است که ذهن کودکان هنوز در سیستم آموزشی و اجتماعی له نشده است. برای بسیاری از ما پیش آمده که از پاسخ دادن به پرسش کودکی درمانده ایم.
یکی از این پرسشها که شاید روزی کودکی از شما بپرسد و شما از پاسخ درستش در مانید همین است. طبیعی دقیقا یعنی چی؟
حتما در مزیت خوراکی های طبیعی یا کلا چیزهای طبیعی و گیاهی خیلی چیزها شنیده اید. مثلا اینکه فلان خوراکی خوب است چون طبیعی تر است یا مثلا پفک بد است چون غیر طبیعی است. یا ترجیح داروهای گیاهی به داروهای صنعتی. اما طبیعی دقیقا یعنی چی؟
داروی پنیسیلین از چه تشکیل شده ؟ یک سری کپک خاص ! آیا کپک غیر طبیعی است؟ مسلما نه؟ آیا پنیسیلین از شلغم غیر طبیعی تر است؟ من فکر نمی کنم . مگر اینکه فکر کنیم کپک غیر طبیعی تر از گیاه شلغم است که نیست. آیا تاثیر پنیسلین به فرض غیر طبیعی بودن بهتر از شلغم نیست ؟ مسلما هست . پس چرا باز هم باید دنیال این ایده باشیم که طبیعی یا گیاهی بودن بهتر است؟ آیا تصفیه کردن چیزی یا حرارت دادنش یا سرد کردنش یا حتی ترکیبش با عنصر طبیعی دیگر باعث می شود که آن چیز غیر طبیعی بشود؟
چیپس ! سیب زمینی که در روغن سرخ شده است. کاری که خیلی وقتها در آشپزخانه ما هم انجام می شود پس چرا برخی آنرا غیر طبیعی می دانند؟ شاید بگویید به خاطر افزودنی ها و نگهدارنده ها. خب نگهدارنده ها مگر چی هستند؟ یک سری مواد که از همین طبیعت گرفته شده اند و به روشهای طبیعی ساخته شده اند . مگر اینکه کلا مواد شیمیایی را غیر طبیعی بدانیم که آنوقت مجبوریم کوهها و معدنها و دریاها را هم غیر طبیعی بدانیم . واقعیت این است که بسیاری از کسانی که طرفدار ایده طبیعی بودن هستند اصلا تعریف درستی از طبیعی ندارند. (من منکر مضرات چیپس نیستم اما آیا مضرات چیپس به خاطر غیر طبیعی بودنش است؟)
یکی از اقوام ما همیشه تاکید دارد چایش را به جای شکر با عسل شیرین کند و بخورد و معتقد است عسل چون طبیعی تر است بهتر است. در برتری عسل حرفی نیست اما مگر شکر غیر طبیعی است؟ اگر نیشکر را ببریم و ماده شیرینش را تصفیه کنیم دیگر طبیعی نیست؟ اگر چنین است چای دم کشیده و شلغم پخته و آب تصفیه شده هم غیز طبیعی اند.
ما غذاهایمان را تمیز می کنیم و می پزیم و می خوریم پس چطور غذای شسته شده و پخته را طبیعی می دانیم؟ اگر واقعا دنبال جیزهای طبیعی باشیم باید خام خواری کنیم آن هم خام خواری بدون شستن و بدون ضد عفونی کردن .
واقعیت اینه که این ایده که طبیعی بودن یعنی بهتر بودن در اکثر مواقع قابل دفاع نیست. منظورم دشمنی با طبیعت نیست اما می گویم این ایده باید بسیار اصلاح و پالایش شود یا اصلا در حالت کلی کنار گذاشته شود و الا به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای جز توسعه یک شعار عوامانه یا پر کردن جیب شیادها نخواهد داشت (نگاه کنید به رشد و توسعه عطاری ها و پزشکی های گیاهی ) .
بچه انسان موجودی است که نمی تواند به صورت طبیعی و در طبیعت زنده بماند (بر خلاف جانوران دیگر) . انسان موجودی است که برای زندگی مجبور است در طبیعت دخل و تصرف کند. اصلا علم پزشکی علم دخالت در کار طبیعت و مبارزه با طبیعت است. علم اخلاق نیز علم مبارزه با برخی امور طبیعی است.( مگر خشم و شهوت طبیعی نیستند؟ اما اخلاق حکم می کند که در خیلی از موارد از اعمال این غرایز خود داری کنیم)
طبیعی این است که میکرب سل یا کزاز انسان را بکشد اما ما بر خلاف طبیعت جلویش را می گیریم. طبیعی این است که کسی که بدنش انسولین تولید نمی کند بمیرد. طبیعی این است که انسانی که قدرت بیشتری دارد به انسانهای ضعیف تر زور بگوید. طبیعی این است که برخی از مردم از تشنگی و گرسنگی و توفان و سونامی بمیرند چون همه اینها عوامل طبیعی هستند.طبیعی است که انسان خشمگین دشمنش را بدرد و نابود کند اما این طبیعی ها اصلا چیزهای خوب و درست و مطلوبی نیستند.اساسا انسان موجودی طبیعی به معنی کاملش نیست.
انسان از همان زمانهای ابتدایی حیاتش در طبیعت دخل و تصرف می کرد برای اینکه بماند. حواس و قدرت فیزیکی انسان در حد حیوانات درنده نیست بنا بر این باید برای خود لباس و ابزار و پناهگاه بسازد و اینها همه یعنی تصرف در طبیعت و گاهی نابودی بخشی از آن.
اما اگر انسان را موجودی طبیعی در نظر بگیریم آن وقت مجبوریم تمام دخالتهایش در طبیعت را نیز طبیعی در نظر بگیریم. یک موجودی که کاملا طبیعی است پس هر کاری هم می کند طبیعی است!
.مساله این است که طبیعی معادل خوب یا درست یا مفید نیست مگر اینکه شما فقط چیزهای خوب طبیعت را انتخاب کنید مثل گل و بلبل و ... و توفان و زلزله و میکروب و ویروس و کوه و دریا و گسل را غیر طبیعی بدانید.
توضیح نهایی : خلاصه حرف من این است که درست است که محیط زیست را نباید خراب کرد. درست است که هوای خوب و تمیز و درخت و گل و بلبل خوبند اما هر چه طبیعی است معلوم نیست حتما خوب باشد. هرچه باشد همه میکروبها و ویروسها و زلزله ها و سونامی ها هم طبیعی اند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
چند درصد از اخبار شبکه های تلوزیونی یا رادیویی یا حتی اینترنتی به درد آدم می خورند؟
در اطراف ما آدمهایی زیادی هستند که معتاد به دیدن تلوزیون یا معتاد به دیدن اخبارند. اعتیاد این گروه دوم نسبت به گروه اول کمتر به چشم می آید .معتادان به دیدن و شنیدن اخبار چهره آبرومندانه تری دارند و اعتیادشان تحت پوشش تلاش برای آگاهی پنهان می شود. اگر یک روز با دقت به اخبار تلوزیون (هر شبکه تلوزیونی یا ماهواره ای که دلتان خواست) توجه کنید خواهید دید که اکثر اطلاعاتی از این طریق به مخاطب منتقل می شود هیچ فایده ای برای او ندارد و هیچ دردی از او دوا نمی کند. تازه همه اینها به فرضی است که اخبار همگی درست و راست و عین واقعیت باشند و الا که گمراه کننده اند. شاید پیش خود بگویید اطلاع از اخبار جهان چه ضرری دارد؟ برای اینکه ببینید چه ضرری دارد کافیست افراد مسنی را ملاقات کنید که یک عمر اخبار گوش کرده و دیده اند و از آنها بپرسید نتیجه این همه اخبار دیدن و شنیدن را برای شما بگویند. خواهید دید هیچ نتیجه مفیدی برای آنها نداشته است. به قول یکی از پیر زنهای فامیل ما اگر آب قوت داشت قورباغه زنجیر پاره می کرد. اگر از این اخبار چیزی در میامد این پیر مردها باید می توانستند دست کم یک مقاله در مورد تاریخ جهان بنویسند. می توانند؟ مقاله که هیچ یا می توانند تحلیلی منطقی از رخدادهای جهان در یکی دو جمله تحویل شما بدهند؟
تجربه نشان داده هر قدر اطلاعات بیشتری به ذهن انسان وارد شود اگر انسان دارای یک سیستم منطقی منسجم تحلیل کننده نباشد برای او دانشی حاصل نخواهد شد. مضاف بر اینکه اطلاعات بسیار زیاد در هر زمینه ای نویز محسوب می شود و توان تحلیل را از انسان می گیرد.
دریافت و مشاهده اخبار زیاد از دنیا یک ضرر مهلک دیگر هم دارد و آن هم مختل شدن حس انزجار انسان نسبت به جنایات است. وقتی هر روز در اخبار ببینید که در فلان نقطه دنیا بمبی منفجر شده و گروهی مرده اند پس از مدتی حساسیت و حس ناراحتی شما نسبت به این رخداد از بین می رود.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

درباره عشق

تحقیقات مختلف و تجارب اجتماعی همگی می گویند عشق رمانتیک یا عشق آتشین پدیده ای است مدت دار. عمرش در حدود سه سال است. البته منظور از عشق رمانتیک عشق بین مادر و فرزند یا دو دوست نیست.عشق رمانتیک تاثیرات شناختی و فیزیولوژیک ویژه ای دارد که می شود آنرا از محبت یا عشق مادری و فرزندی جدا کرد. عشق رمانتیک تمام قلب و ذهن فرد را اشغال می کند و دنیای فرد را کاملا به اشغال خود در می آورد.عشق آتشین تنها می تواند نسبت به یک معشوق باشد نه بیشتر- تفاوتی مهم بین عشق آتشین و دیگر محبتها. حس لذت بخشی که گذراست و باعث و بانی به وجود آمدن هزاران اثر هنری در طول تاریخ از شعر و قصه گرفته تا نمایش و فیلم و شعر و موسیقی و البته هزاران تراژدی و مصیبت .
گاهی این گذرا بودن معادل تبدیل عشق رمانتیک به محبت و حمایت است و گاهی تبدیل شدن به نفرت و انزجار یا بی حسی! که در اکثر مواقع تبدیل آخر اتفاق می افتد یعنی تبدیل عشق به بی حسی. به قول معروف وصال مدفن عشق است - منطقی ترش این است که بگوییم وصال شروع افول عشق است.
از نظر من راههای هست که بشود با عشق در طولانی مدت زندگی کرد. راه حل در این اصل نهفته است که تنها وقتی عشق جاودان می شود که عاشق به وصال معشوقش نرسد.
نمونه بارزش در فرهنگ ما عشق به خداست . عشق به موجودی متعالی که نمی شود به او رسید. نمونه بعدی عشق به موجودی است که راهی برای رسیدن به او نیست مثلا انسانی که سالها پیش از دنیا رفته است. عشق به یک شاعر یا عارف یا پیامبر یا امام از این نوع است. نمونه دیگر عشق ورزیدن به کسی است که زنده است اما امکان رسیدن و ارتباط نزدیک داشتن با او نیست. مثل کسی که عاشق خواننده یا بازیگری خارجی می شود یا فردی که او را سال تا سال نمی بیند یا امکان دیدار کمی با او دارد..نمونه دیگر عشق ورزیدن به کسی است که ساخته خیال انسان است! البته در این مورد آخر باید در نظر داشت که خیلی از افرادی که عاشق کسی می شوند در واقع عاشق صورت خیالی او در ذهن خودشان می شوند و وقتی به او می رسند می بینند که واقعیت با آن صورت خیالی متفاوت است و عشق به سرعت چشم بر هم زدنی از میان می رود. عاشق به شرطی که هیچوقت به صورت خیالی نرسد می توانند همیشه عاشقش بماند.
در این میان کسانی هم هستند که نسخه دیگری می پیچند که پیامدهای ناهنجار و غیر اخلاقی و غیر انسانی زیادی دارد. آن هم این است که هر گاه عشقی از میان رفت عشقی دیگر جایگزینش می کنند! نسخه ای که نسخه ی بسیاری از زندگی ها را در هم پیچیده است!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در داستانهای و کتب تاریخی آمده است که یکی از اضلاع کاخ انوشیروان در تیسفون ( که ایوان کسری هم در آن واقع شده) کج ساخته شده است. علتش هم این است که پیرزنی که مالک زمین مجاور کاخ بوده حاضر به فروش زمینش نشده و خسرو انوشیروان هم دستور داده که مزاحمش نشوند و کاخش را کج بسازند. اگر به این لینک مراجعه کنید و تصویر ماهواره ای کاخ را ببینید متوجه یک دیوار کج در بخش شمال غربی (بالا سمت چپ) کاخ می شوید که به احتمال زیاد همان دیوار کج مشهور است.
http://wikimapia.org/#lang=fa&lat=33.093533&lon=44.580631&z=18&m=b
  • nasser mmn