تعداد پرسشهای عمیق در بین کودکان بسیار بیشتر است از مردم بزرگسال عوام . علتش هم این است که ذهن کودکان هنوز در سیستم آموزشی و اجتماعی له نشده است. برای بسیاری از ما پیش آمده که از پاسخ دادن به پرسش کودکی درمانده ایم.
یکی از این پرسشها که شاید روزی کودکی از شما بپرسد و شما از پاسخ درستش در مانید همین است. طبیعی دقیقا یعنی چی؟
حتما در مزیت خوراکی های طبیعی یا کلا چیزهای طبیعی و گیاهی خیلی چیزها شنیده اید. مثلا اینکه فلان خوراکی خوب است چون طبیعی تر است یا مثلا پفک بد است چون غیر طبیعی است. یا ترجیح داروهای گیاهی به داروهای صنعتی. اما طبیعی دقیقا یعنی چی؟
داروی پنیسیلین از چه تشکیل شده ؟ یک سری کپک خاص ! آیا کپک غیر طبیعی است؟ مسلما نه؟ آیا پنیسیلین از شلغم غیر طبیعی تر است؟ من فکر نمی کنم . مگر اینکه فکر کنیم کپک غیر طبیعی تر از گیاه شلغم است که نیست. آیا تاثیر پنیسلین به فرض غیر طبیعی بودن بهتر از شلغم نیست ؟ مسلما هست . پس چرا باز هم باید دنیال این ایده باشیم که طبیعی یا گیاهی بودن بهتر است؟ آیا تصفیه کردن چیزی یا حرارت دادنش یا سرد کردنش یا حتی ترکیبش با عنصر طبیعی دیگر باعث می شود که آن چیز غیر طبیعی بشود؟
چیپس ! سیب زمینی که در روغن سرخ شده است. کاری که خیلی وقتها در آشپزخانه ما هم انجام می شود پس چرا برخی آنرا غیر طبیعی می دانند؟ شاید بگویید به خاطر افزودنی ها و نگهدارنده ها. خب نگهدارنده ها مگر چی هستند؟ یک سری مواد که از همین طبیعت گرفته شده اند و به روشهای طبیعی ساخته شده اند . مگر اینکه کلا مواد شیمیایی را غیر طبیعی بدانیم که آنوقت مجبوریم کوهها و معدنها و دریاها را هم غیر طبیعی بدانیم . واقعیت این است که بسیاری از کسانی که طرفدار ایده طبیعی بودن هستند اصلا تعریف درستی از طبیعی ندارند. (من منکر مضرات چیپس نیستم اما آیا مضرات چیپس به خاطر غیر طبیعی بودنش است؟)
یکی از اقوام ما همیشه تاکید دارد چایش را به جای شکر با عسل شیرین کند و بخورد و معتقد است عسل چون طبیعی تر است بهتر است. در برتری عسل حرفی نیست اما مگر شکر غیر طبیعی است؟ اگر نیشکر را ببریم و ماده شیرینش را تصفیه کنیم دیگر طبیعی نیست؟ اگر چنین است چای دم کشیده و شلغم پخته و آب تصفیه شده هم غیز طبیعی اند.
ما غذاهایمان را تمیز می کنیم و می پزیم و می خوریم پس چطور غذای شسته شده و پخته را طبیعی می دانیم؟ اگر واقعا دنبال جیزهای طبیعی باشیم باید خام خواری کنیم آن هم خام خواری بدون شستن و بدون ضد عفونی کردن .
واقعیت اینه که این ایده که طبیعی بودن یعنی بهتر بودن در اکثر مواقع قابل دفاع نیست. منظورم دشمنی با طبیعت نیست اما می گویم این ایده باید بسیار اصلاح و پالایش شود یا اصلا در حالت کلی کنار گذاشته شود و الا به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای جز توسعه یک شعار عوامانه یا پر کردن جیب شیادها نخواهد داشت (نگاه کنید به رشد و توسعه عطاری ها و پزشکی های گیاهی ) .
بچه انسان موجودی است که نمی تواند به صورت طبیعی و در طبیعت زنده بماند (بر خلاف جانوران دیگر) . انسان موجودی است که برای زندگی مجبور است در طبیعت دخل و تصرف کند. اصلا علم پزشکی علم دخالت در کار طبیعت و مبارزه با طبیعت است. علم اخلاق نیز علم مبارزه با برخی امور طبیعی است.( مگر خشم و شهوت طبیعی نیستند؟ اما اخلاق حکم می کند که در خیلی از موارد از اعمال این غرایز خود داری کنیم)
طبیعی این است که میکرب سل یا کزاز انسان را بکشد اما ما بر خلاف طبیعت جلویش را می گیریم. طبیعی این است که کسی که بدنش انسولین تولید نمی کند بمیرد. طبیعی این است که انسانی که قدرت بیشتری دارد به انسانهای ضعیف تر زور بگوید. طبیعی این است که برخی از مردم از تشنگی و گرسنگی و توفان و سونامی بمیرند چون همه اینها عوامل طبیعی هستند.طبیعی است که انسان خشمگین دشمنش را بدرد و نابود کند اما این طبیعی ها اصلا چیزهای خوب و درست و مطلوبی نیستند.اساسا انسان موجودی طبیعی به معنی کاملش نیست.
انسان از همان زمانهای ابتدایی حیاتش در طبیعت دخل و تصرف می کرد برای اینکه بماند. حواس و قدرت فیزیکی انسان در حد حیوانات درنده نیست بنا بر این باید برای خود لباس و ابزار و پناهگاه بسازد و اینها همه یعنی تصرف در طبیعت و گاهی نابودی بخشی از آن.
اما اگر انسان را موجودی طبیعی در نظر بگیریم آن وقت مجبوریم تمام دخالتهایش در طبیعت را نیز طبیعی در نظر بگیریم. یک موجودی که کاملا طبیعی است پس هر کاری هم می کند طبیعی است!
.مساله این است که طبیعی معادل خوب یا درست یا مفید نیست مگر اینکه شما فقط چیزهای خوب طبیعت را انتخاب کنید مثل گل و بلبل و ... و توفان و زلزله و میکروب و ویروس و کوه و دریا و گسل را غیر طبیعی بدانید.
توضیح نهایی : خلاصه حرف من این است که درست است که محیط زیست را نباید خراب کرد. درست است که هوای خوب و تمیز و درخت و گل و بلبل خوبند اما هر چه طبیعی است معلوم نیست حتما خوب باشد. هرچه باشد همه میکروبها و ویروسها و زلزله ها و سونامی ها هم طبیعی اند.
یکی از این پرسشها که شاید روزی کودکی از شما بپرسد و شما از پاسخ درستش در مانید همین است. طبیعی دقیقا یعنی چی؟
حتما در مزیت خوراکی های طبیعی یا کلا چیزهای طبیعی و گیاهی خیلی چیزها شنیده اید. مثلا اینکه فلان خوراکی خوب است چون طبیعی تر است یا مثلا پفک بد است چون غیر طبیعی است. یا ترجیح داروهای گیاهی به داروهای صنعتی. اما طبیعی دقیقا یعنی چی؟
داروی پنیسیلین از چه تشکیل شده ؟ یک سری کپک خاص ! آیا کپک غیر طبیعی است؟ مسلما نه؟ آیا پنیسیلین از شلغم غیر طبیعی تر است؟ من فکر نمی کنم . مگر اینکه فکر کنیم کپک غیر طبیعی تر از گیاه شلغم است که نیست. آیا تاثیر پنیسلین به فرض غیر طبیعی بودن بهتر از شلغم نیست ؟ مسلما هست . پس چرا باز هم باید دنیال این ایده باشیم که طبیعی یا گیاهی بودن بهتر است؟ آیا تصفیه کردن چیزی یا حرارت دادنش یا سرد کردنش یا حتی ترکیبش با عنصر طبیعی دیگر باعث می شود که آن چیز غیر طبیعی بشود؟
چیپس ! سیب زمینی که در روغن سرخ شده است. کاری که خیلی وقتها در آشپزخانه ما هم انجام می شود پس چرا برخی آنرا غیر طبیعی می دانند؟ شاید بگویید به خاطر افزودنی ها و نگهدارنده ها. خب نگهدارنده ها مگر چی هستند؟ یک سری مواد که از همین طبیعت گرفته شده اند و به روشهای طبیعی ساخته شده اند . مگر اینکه کلا مواد شیمیایی را غیر طبیعی بدانیم که آنوقت مجبوریم کوهها و معدنها و دریاها را هم غیر طبیعی بدانیم . واقعیت این است که بسیاری از کسانی که طرفدار ایده طبیعی بودن هستند اصلا تعریف درستی از طبیعی ندارند. (من منکر مضرات چیپس نیستم اما آیا مضرات چیپس به خاطر غیر طبیعی بودنش است؟)
یکی از اقوام ما همیشه تاکید دارد چایش را به جای شکر با عسل شیرین کند و بخورد و معتقد است عسل چون طبیعی تر است بهتر است. در برتری عسل حرفی نیست اما مگر شکر غیر طبیعی است؟ اگر نیشکر را ببریم و ماده شیرینش را تصفیه کنیم دیگر طبیعی نیست؟ اگر چنین است چای دم کشیده و شلغم پخته و آب تصفیه شده هم غیز طبیعی اند.
ما غذاهایمان را تمیز می کنیم و می پزیم و می خوریم پس چطور غذای شسته شده و پخته را طبیعی می دانیم؟ اگر واقعا دنبال جیزهای طبیعی باشیم باید خام خواری کنیم آن هم خام خواری بدون شستن و بدون ضد عفونی کردن .
واقعیت اینه که این ایده که طبیعی بودن یعنی بهتر بودن در اکثر مواقع قابل دفاع نیست. منظورم دشمنی با طبیعت نیست اما می گویم این ایده باید بسیار اصلاح و پالایش شود یا اصلا در حالت کلی کنار گذاشته شود و الا به جایی نخواهد رسید و نتیجه ای جز توسعه یک شعار عوامانه یا پر کردن جیب شیادها نخواهد داشت (نگاه کنید به رشد و توسعه عطاری ها و پزشکی های گیاهی ) .
بچه انسان موجودی است که نمی تواند به صورت طبیعی و در طبیعت زنده بماند (بر خلاف جانوران دیگر) . انسان موجودی است که برای زندگی مجبور است در طبیعت دخل و تصرف کند. اصلا علم پزشکی علم دخالت در کار طبیعت و مبارزه با طبیعت است. علم اخلاق نیز علم مبارزه با برخی امور طبیعی است.( مگر خشم و شهوت طبیعی نیستند؟ اما اخلاق حکم می کند که در خیلی از موارد از اعمال این غرایز خود داری کنیم)
طبیعی این است که میکرب سل یا کزاز انسان را بکشد اما ما بر خلاف طبیعت جلویش را می گیریم. طبیعی این است که کسی که بدنش انسولین تولید نمی کند بمیرد. طبیعی این است که انسانی که قدرت بیشتری دارد به انسانهای ضعیف تر زور بگوید. طبیعی این است که برخی از مردم از تشنگی و گرسنگی و توفان و سونامی بمیرند چون همه اینها عوامل طبیعی هستند.طبیعی است که انسان خشمگین دشمنش را بدرد و نابود کند اما این طبیعی ها اصلا چیزهای خوب و درست و مطلوبی نیستند.اساسا انسان موجودی طبیعی به معنی کاملش نیست.
انسان از همان زمانهای ابتدایی حیاتش در طبیعت دخل و تصرف می کرد برای اینکه بماند. حواس و قدرت فیزیکی انسان در حد حیوانات درنده نیست بنا بر این باید برای خود لباس و ابزار و پناهگاه بسازد و اینها همه یعنی تصرف در طبیعت و گاهی نابودی بخشی از آن.
اما اگر انسان را موجودی طبیعی در نظر بگیریم آن وقت مجبوریم تمام دخالتهایش در طبیعت را نیز طبیعی در نظر بگیریم. یک موجودی که کاملا طبیعی است پس هر کاری هم می کند طبیعی است!
.مساله این است که طبیعی معادل خوب یا درست یا مفید نیست مگر اینکه شما فقط چیزهای خوب طبیعت را انتخاب کنید مثل گل و بلبل و ... و توفان و زلزله و میکروب و ویروس و کوه و دریا و گسل را غیر طبیعی بدانید.
توضیح نهایی : خلاصه حرف من این است که درست است که محیط زیست را نباید خراب کرد. درست است که هوای خوب و تمیز و درخت و گل و بلبل خوبند اما هر چه طبیعی است معلوم نیست حتما خوب باشد. هرچه باشد همه میکروبها و ویروسها و زلزله ها و سونامی ها هم طبیعی اند.
- ۹۲/۰۸/۲۹