مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
حکیم فردوسی در داستان جنگ رستم فرخزاد با  سعد ، نامه ی رستم فرخزاد در مورد پیش بینی رخداد های آینده را به برادرش چنین نقل می کند. (برای اختصار برخی ابیات را من حذف کردم)
بدانست رستم شمار سپهر
ستاره شمر بود و با داد و مهر
همی‌گفت کاین رزم را روی نیست
ره آب شاهان بدین جوی نیست
بیاورد صلاب و اختر گرفت
ز روز بلا دست بر سر گرفت
یکی نامه سوی برادر به درد
نوشت و سخنها همه یاد کرد
نخست آفرین کرد بر کردگار
کزو دید نیک و بد روزگار
دگر گفت کز گردش آسمان
پژوهنده مردم شود بدگمان
دریغ این سر و تاج و این داد و تخت
دریغ این بزرگی و این فر و بخت
کزین پس شکست آید از تازیان
ستاره نگردد مگر بر زیان
برین سالیان چار صد بگذرد
کزین تخمهٔ گیتی کسی نشمرد
ازیشان فرستاده آمد به من
سخن رفت هر گونه بر انجمن
که از قادسی تا لب جویبار
زمین را ببخشیم با شهریار
وزان سو یکی برگشاییم راه
به شهری کجاهست بازارگاه
تو پدرود باش و بی‌آزار باش
ز بهر تن شه به تیمار باش
چو با تخت منبر برابر کنند
همه نام بوبکر و عمر کنند
تبه گردد این رنجهای دراز
نشیبی درازست پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر
ز اختر همه تازیان راست بهر
چو روز اندر آید به روز دراز
شود ناسزا شاه گردن فراز
بپوشد ازیشان گروهی سیاه
ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تخت ونه تاج و نه زرینه کفش
نه گوهر نه افسر نه بر سر درفش
به رنج یکی دیگری بر خورد
به داد و به بخشش همی‌ننگرد
ز پیمان بگردند وز راستی
گرامی شود کژی و راستی
پیاده شود مردم جنگجوی
سوار آنک لاف آرد و گفت وگوی
کشاورز جنگی شود بی‌هنر
نژاد و هنر کمتر آید ببر
رباید همی این ازآن آن ازین
ز نفرین ندانند باز آفرین
نهان بدتر از آشکارا شود
دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر
پسر بر پدر هم چنین چاره‌گر
شود بندهٔ بی‌هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی کسی رانماند وفا
روان و زبانها شود پر جفا
از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
نه جشن ونه رامش نه کوشش نه کام
همه چارهٔ ورزش و ساز دام
پدر با پسر کین سیم آورد
خورش کشک و پوشش گلیم آورد
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نبید
چو بسیار ازین داستان بگذرد
کسی سوی آزادگی ننگرد
بریزند خون ازپی خواسته
شود روزگار مهان کاسته
دل من پر از خون شد و روی زرد
دهن خشک و لبها شده لاژورد
چنین بی‌وفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و ز ما ببرید مهر
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
عرفا معمولا راه دل را بر راه عقل برای رسیدن به خدا ترجیح می دادند و البته خیلی ها شون هم افراط می کردند. در این میان دلیلی که حکیم نظامی برای ترجیح راه دل می آورد جالب است. نظامی در مخزن الاسرار می گه عقل آدم  قبل از چهل سالگی کامل نمی شه بنا براین برای اینکه تا چهل سالگی معطل نشی باید راه دل و دلدادگی را بر گزینی !این هم اصل شعر :
طبع که باعقل بدلالگیست
منتظر نقد چهل سالگیست
تا به چهل سال که بالغ شود
خرج سفرهاش مبالغ شود
یار کنون بایدت افسون مخوان
درس چهل سالگی اکنون مخوان
دست برآور ز میان چاره جوی
این غم دل را دل غمخواره جوی
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

انشا تاریخی

سال سوم دبیرستان بودیم.آقای شهسواری معلم ادبیات برای انشا گفته بود باید یک داستان بنویسید.توی یک کلاس چهل نفری احتمال اینکه نوبت ما بشه انشا بخونیم خیلی بعید بود.در عمل هم در طول دوره دبیرستان من فقط یک بار انشا خوندم.اما وقتی تو مدت زنگ ناهار من و علی ضیایی و شروین روی نیمکتهای کنار کتابخونه نشسته بودیم یه فکری به سر علی ضایی زد که تصمیم گرفتیم توی همون چهل و پنج دقیقه باقیمانده اون انشا رو بنویسیم.
(توضیح: ما یه زنگ تفریح بلند مدت به مدت یک ساعت داشتیم که زنگ ناهار بود و بعدش یک جلسه کلاس داشتیم . کتابخونه مدرسه ما در ساختمانی بود که یک ضلعش کتابخونه بود و دو ضلعش آزمایشگاههای فیزیک بودند و وسط سالن هم یک محوطه باز بود در کنار کتابخانه نیمکتهایی بود برای کسانی که هم می خواستند مطالعه کنند و هم احیانا گپ بزنند به درد می خورد و یه جوری پاتق بود این ماجرا هم از روی همین نیمکتها شروع شد)
فکر علی ضیایی این بود که یک داستان بنویسیم که شخصیتهاش بچه های کلاس باشند. البته نه داستان واقعی بلکه یک داستان افسانه ای و طنز که نقش بچه ها با توجه به القاب یا قیافه های اونها تعیین می شد.
[caption id="attachment_347" align="alignleft" width="170" caption="علی ضیایی"]علی ضیایی[/caption]
به سرعت دست به کار شدیم. یادم نیست کاغذ و قلم رو از کجا گیر آوردیم. خط کلی داستان رو سه نفری به سرعت تعیین کردیم و علی ضیایی تکه اول , من تکه دوم و شروین تکه سوم رو نوشت.
داستانی که نوشتیم ماجرای سه دزد دریایی بود (که ما سه تا بودیم) که سفری به شرق دور رو شروع می کردند و در راه هم از افریقا رد می شدند.ما سه تا هم فرماندهان کشتی ها بودیم.جزییات ماجرا ها رو یادم نیست اما برخی از نقشها رو یادم میاد.
شاهین ظهیر اعظمی که سبیل کلفتی داشت فرمانده یک کشتی دزد دریایی بود که در راه باهاش می جنگیدیم.محمد حقیقی را ما در جایی اسیر می کردیم و در انتهای داستان به امپراتور چین می فروختیم. امپراتور چین آرش طالعی بود که مادرش ژاپنی بود و این نقش حسابی بهش میومد.یکی از بچه ها هم نقش یک برده افریقایی رو داشت(تقریبا نیمی از بچه ها توی داستان یه
نقش با مزه داشتند).
تا قبل از اینکه شهسواری بیاد سر کلاس برخی از بچه ها از موضوع انشا خبردار شدند و با آشنایی که نسبت به ماها داشتند می دونستند که کرکر خندس برای همین بعد از آمدن شهسواری با اصرار ازش خواستند که ما سه تا انشا رو بخونیم.چون انشا طولانی بود هر کدوم یه بخشیش رو خوندیم و بچه ها واقعا سراپا گوش
[caption id="attachment_348" align="alignleft" width="170" caption="شروین"]شروین[/caption]
بودند و کلی هم خندیدند نکته منفی این انشا این بود که شروین اخرش رو سوریالیستی کرد و باعث تخریب انشا شد و نهایتا فکر کنم شونزده شدیم. بقایای این انشا هنوز هم باید دست علی ضیایی باشه اما هر دفعه گفتیم بیار گفته باید پیداش کنم!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
قهوه خانه هانخستین جاهایی بودند تلوزیون داشتند و مردم برای تماشای برنامه های مهم به قهوه خانه می رفتند.یکی از این برنامه های جالب مسابقات محمد علی کلی بود. در این تصویر می بینید که بر روی تابلو نوشته شده در صورت پیروزی محمد علی چای و قلیان مجانی داده می شود. عجب قهوه چی با مرامی و باهوشی!
[caption id="attachment_333" align="aligncenter" width="450" caption="قهوه خانه - تهران"]قهوه خانه - تهران[/caption]
ظاهرا از خیلی سال پیش حتی شاه هم به معضل کنکور فکر می کرده و حتی قرار بوده کنکور حذف هم بشه اما به دلایلی نشده .قابل توجه کسانی که به دنبال حذف کنکور هستند , بهتره این تجربیات را مطالعه کنند تا ببینند در همان دوره که جمعیت کنکوری هم خیلی از الان کمتر بوده چرا این طرح شکست خورده.
[caption id="attachment_337" align="aligncenter" width="200" caption="حذف کنکور"]حذف کنکور[/caption]
مردم در پی خرید نفت از شعبه نفت , خیابان تخت طاووس - 1356 - حضور جالب خانمها !
[caption id="attachment_338" align="aligncenter" width="450" caption="خرید نفت در زمستان"]خرید نفت در زمستان[/caption]
درخواست اصناف برای تعطیلی جمعه ها , آغاز به کار بهشت زهرا - معاینه فنی درشکه ها.
[caption id="attachment_339" align="aligncenter" width="450" caption="تعطیلی روز جمعه"]تعطیلی روز جمعه[/caption]
از این خبر مربوط به سال 46 چنین برمیاد که مادربزرگهای ما هم در جوانی آتیش پاره هایی بودند مثل جوونهای امروزی !
[caption id="attachment_340" align="aligncenter" width="450" caption="مکالمات تلفنی خانمها"]مکالمات تلفنی خانمها[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

شمس تبریزی

چون طالب دنیا باشی , به زبان نباشی بل که به مباشرت اسباب باشی.
طالب دین باشی هم به زبان نباش , به ملازمت طاعت باش
شمس تبریزی - مقالات شمس
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در کتاب مخزن الاسرار حکیم نظامی گنجوی این بیت را یافتم که به طور جالبی موید نظریه تکامل در آفرینش انسان است. نظامی در بیان آفرینش حضرت آدم چنین گفته :

بازپسین طفل پری زادگان             پیشترین بشری زادگان

چنین به نظر می رسد که نظامی آدم را زاده موجودات پیش از انسان که پری نامیده است می داند که البته این طفل دیگر پری نیست.

[caption id="" align="aligncenter" width="450" caption="مقبره نظامی در گنجه در میان مردمی که دیگر به زبان او سخن نمی گویند"]مقبره نظامی در گنجه[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

بوق های اعصاب خرد کن و بی پایان تماشاچیان افریقایی قطعا پدیده ی ناراحت کننده جام جهانی امسال است.اگر این بازی ها را دیده باشید احتمالا شما هم از صدای وز وز های بی پیان این بوقها کلافه شدید.
نه تشویقی ! نه فریادی ! به جاش فقط و فقط بوق. این بوقهای ناهنجار که vuvuzela نامیده می شه باعث نارضایتی مردم تماشاگر در قاره های دیگر هم شده تا جایی که یک سایت برای رای گیری برای ممنوع کردن این بوقهای مسخره راه اندازی شدهbanvuvuzela.com  که توصیه می کنم برید رای بدید . تا الان 74 هزار نفر به ممونعیت این بوق ها رای دادند. توی فیسبوک هم گروهی برای اعلام انزجار از این بوقها تشکیل شده. اما برگزار کنندگان می گن این بوقهای مسخره جزو سنت فوتبالی افریقاست و به خاطر گوشهای اروپایی ها حاضر نیستند این سنت احمقانه رو ترک کنند! توی سایتها هم ناراحتی زیادی از این موضوع دیده می شه . این سایت تیتر زده که بوق زدن جو جام جهانی را تباه کرده http://msn.foxsports.com/foxsoccer/worldcup/story/vuvuzela-drone-killing-world-cup-atmosphere?GT1=39011
این سایت هم مطلبی نوشته تحت عنوان فقط بوق !
http://www.sport24.co.za/Soccer/WorldCup/My2010WorldCup/Nothing-but-the-vuvuzelas-20100614
یه بنده خدایی هم پیشنهاد کرده تلوزیون صداهای زیر 300 هرتز رو کلا حذف کنه .
http://www.pocket-lint.com/news/33659/get-rid-official-vuvuzela-tv
افریقای جنوبی واقعا کشورمشکل داریه و با برگزاری این جام جهانی واقعا آبروی خودش رو برد! نا امنی  و دزدی (حتی از داخل اتاق تیم ها) ، درصد بالای ایدز ، مردم بیمار و دچار مرض بوق. اگر این جام قرار بود توی افریقا برگزار بشه دست کم می دادند به مصری ها یا الجزایری ها.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

روش جدید حمل بچه

[caption id="attachment_303" align="aligncenter" width="450" caption="روش جدید حمل بچه - نمایشگاه کتاب اردیبهشت 89"]روش جدید حمل بچه - نمایشگاه کتاب اردیبهشت 89[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
مهمترین دیدنی شهر مشهد و اصلا عاملی که ده سناباد به شهر مشهد تبدیل شد, به قول نویسنده کتاب عالم آرای عباسی "مقبره امام الجن والانس علی بن موسی الرضا".
[caption id="attachment_266" align="aligncenter" width="450" caption="مقبره امام رضا"]مقبره امام رضا[/caption]
ایوان بسیار زیبای مسجد گوهر شاد
[caption id="attachment_267" align="aligncenter" width="450" caption="مسجد گوهر شاد"]مسجد گوهر شاد[/caption]
یک نشانگر ظهر شرعی که در کنار حوض  نصب شده. البته به جز با چهارپایه نمی شه بالای این نشانگر رو دید! من هم به سختی ازش عکس گرفتم.
[caption id="attachment_268" align="aligncenter" width="450" caption="نشانگر ظهر شرعی"]نشانگر ظهر شرعی[/caption]
تصاویر نزدیکتر از این نشانگر
[caption id="attachment_270" align="aligncenter" width="450" caption="نشانگر ظهر شرعی"]نشانگر ظهر شرعی[/caption]
[caption id="attachment_271" align="aligncenter" width="450" caption="نشانگر ظهر شرعی"]نشانگر ظهر شرعی[/caption]
[caption id="attachment_272" align="aligncenter" width="450" caption="طرف دیگر تیغه ی نشانگر ظهر شرعی"]طرف دیگر تیغه ی نشانگر ظهر شرعی[/caption]
شاید شنیده باشید تا دوره قاجار بست جایی بود که مجرمین به اونجا پناه می بردند و تا وقتی در بست بودند از مجازات در امان بودند. امیر کبیر تلاش زیادی برای از بین بردن این رسم نادرست کرد اما موفق نشد.از بستها امروزه تنها اسمشان باقی است.در اطراف حرم می توان چند تا از این بستها دید.
[caption id="attachment_273" align="aligncenter" width="450" caption="بست شیخ حر عاملی"]بست شیخ حر عاملی[/caption]
قفسه قرآن , مفاتیح و زیارت نامه و جای خالی صحیفه سجادیه در بین این همه کتاب.در پشت جلد برخی از این کتابها با خودکار جریان خواب یک نفر نوشته شده بود و اینکه امام رضا در خواب به وی گفته دوست ندارد زنها با آرایش به زیارت بیان و البته در انتها هم از فرد خواننده خواسته شده بود این مطلب را به تعداد زیادی روی کتابهای دیگر بنویسد.ظاهرا نویسنده هم می دانسته مردم مذهبی امروز خواب یک نفر را از هر دلیل عقلی و منطقی و دینی بیشتر قبول دارند.
[caption id="attachment_274" align="aligncenter" width="450" caption="مفاتیح ..."]مفاتیح ...[/caption]
[caption id="attachment_284" align="aligncenter" width="450" caption="نوشته در پشت جلد کتاب در مورد خواب"]نوشته در پشت جلد کتاب در مورد خواب[/caption]
موزه های آستان قدس هم پر است از اشیا جالب و دیدنی.  نخست قدیمی ترین سنگ مقام امام رضا.این سنگ به احتمال زیاد در یکی از مساجد یزد و در محل قدمگاه امام رضا نصب شده بوده.
[caption id="attachment_275" align="aligncenter" width="450" caption="قدیمی ترین سنگ مقبره امام رضا (ع)"][/caption]
شمشیری با غلاف زرین که البته از پول کمیته پشتیبانی از انتفاضه تهیه شده و رفته در موزه پشت شیشه خوابیده! من هرچه فکر کردم فایده این کار برای انتفاضه چی بوده متوجه نشدم.
[caption id="attachment_277" align="aligncenter" width="450" caption="شمشیر زرین اهدایی کمیته پشتیبانی از انتفاضه"]شمشیر زرین اهدایی کمیته پشتیبانی از انتفاضه[/caption]
[caption id="attachment_278" align="aligncenter" width="450" caption="قرآن وقفی وزیر سلطان محمود "]قرآن وقفی وزیر سلطان محمود و البته با تاریخ اشتباه شمسی در توضیحات[/caption]
یک تاریخ بسیار پرت
[caption id="attachment_279" align="aligncenter" width="450" caption="پرده ای متعلق به ده هزار سال بعد!"]پرده ای متعلق به ده هزار سال بعد![/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

موزه ایران باستان

[caption id="attachment_245" align="aligncenter" width="450" caption="کوزه یافت شده در شهر سوخته"]کوزه یافت شده در شهر سوخته[/caption]
چند روزیه که نمایشگاهی از اشیا تاریخی که تا به حال به نمایش عمومی در نیامده  بوده در طبقه دوم موزه ایران باستان برگزار شده. این نمایشگاه تا آخر فرودین هم ادامه داره.در ضمن تغییرات کمی هم در اشیا موجود در طبقه پایین هم داده شده. مثلا کوزه ای که روش نقش انیمیشن یک بز نقاشی شده و در شهر سوخته پیدا شده هم به مجموعه کوزه های تاریخی طبقه اول اضافه شده. در نمایشگاه طبقه دوم تعدادی آثار مربوط به دوره قاجار هم وجود داره. اگر برای بازدید به طبقه دوم موزه رفتید متوجه می شید که گاهی راه رفتن مردم باعث لرزش خفیفی زیر پای شما می شه.در واقع سقف طبقه دوم موزه به دلیل سست یودن به راحتی با راه رفتن انسان مرتعش می شه. میشه پیش بینی کرد که با وقع یک زلزله متوسط احتمالا بخش اعظم اشیا موزه هم از میان خواهند رفت به ویژه سفال ها و اشیا شیشه ای.
نکته بسیار عجیبی که در موزه ایران باستان جلب توجه می کرد این بود که برای دیدن بخشی از اشیا تاریخی که در طبقه دوم و در اتاقی جداگانه قرار داده شده بود صف تشکیل شده بود.این اتفاق در کشوری که مردم به شدت از فرهنگ و علم و کتاب گریزانند بسیار عجیب به نظر می رسد.

[caption id="attachment_246" align="aligncenter" width="450" caption="تندیس ساسانی"][/caption]

[caption id="attachment_247" align="aligncenter" width="450" caption="تنگ شیشه ای مربوطه به قرن 5 هجری یافت شده در گرگان"]تنگ شیشه ای مربوطه به قرن 5 هجری یافت شده در گرگان[/caption]

  • nasser mmn