مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
در کار مردم تجسس و عیب جویی نکن :
و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو ، کسى باشد که بیش از دیگران عیبجوى مردم است . زیرا در مردم عیبهایى است و والى از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است . از عیبهاى مردم آنچه از نظرت پنهان است ، مخواه که آشکار شود
اما برای نظارت بر کارگزاران خودت جاسوس و خبر چین قرار بده :
س در کارهایشان تفقد کن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار . زیرا مراقبت نهانى تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق رعیت وامى ‏دارد . و بنگر تا یاران کارگزارانت تو را به خیانت نیالایند
(قابل توجه کسانی که تمام وسایل ارتباطی مردم را کنترل می کنند)

تو را به سبب خطاهای کارگزارانت بازخواست خواهند کرد:
اگر در دبیران تو عیبى یافته شود و تو از آن غفلت کرده باشى ، تو را به آن بازخواست کنند
کارهای خود را برای مردم بزرگ نشان مده:
زنهار از اینکه به احسان خود بر رعیت منت گذارى یا آنچه براى آنها کرده‏ اى ، بزرگش شمارى یا وعده دهى و خلاف آن کنى
در گزینش دبیرانت بر حسن ظن و نظر خود تکیه مکن :
مباد که در گزینش آنها بر فراست و اعتماد و حسن ظن خود تکیه کنى
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

کاخ گلستان

[caption id="attachment_455" align="aligncenter" width="604" caption="خلوت کریمخانی - کاخ گلستان"]خلوت کریمخانی - کاخ گلستان[/caption]
شلوغ ترین جای تهران یعنی روبروی بازار تهران و سبزه میدون کاخ گلستان قرار داره که مهمترین عمارتهای دوره قاجار در این مجموعه ساخته شده. این کاخ به دلیل قرار گرفتن در کنار بازار و دادگستری شاید تا الان از دید خیلی ها که اون دور و ورا ها هم رفت و آمد دارند پنهون مونده باشه. اما اگر گذرتون به اون طرفها افتاد این کاخ زیبا و باصفا که یه جزیره آرامش  است در مرکز آلودگی و شلوغی, از دست ندید.
البته کسانی که عمارتهای صفویه را دیده باشند حتما متوجه حقارت و کم مایگی این عمارت ها نسبت به دوره صفوی می شن که نتیجه زوال کلی و همه جانبه کشور در دوره قاجاره. اما باز در جای خودش این کاخ هم زیباست به ویژه نسبت به ساختمانهای دلگیر و محیط شلوغ اطرافش.
[caption id="attachment_474" align="aligncenter" width="604" caption="شمس العماره"]شمس العماره[/caption]
[caption id="attachment_468" align="aligncenter" width="604" caption="پلکان ورود به تالار سلام"]پلکان ورود به تالار سلام[/caption]
[caption id="attachment_469" align="aligncenter" width="604" caption="عمارت بادگیر مربوط به دوره فتحعلی شاه و محل تاجگذاری مظفرالدین شاه"]عمارت بادگیر[/caption]
[caption id="attachment_470" align="aligncenter" width="604" caption="ورودی تالار سلام"]ورودی تالار سلام[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
ده دوازده سال پیش یه فیلم مستند از تلوزیون دیدم که نشون می داد یه عده دانشمند روسی رفتند و مقبره تیمور لنگ رو باز کردند.در فیلم نشون داد که اسکلت تیمور و بخش کمی از کفنش هم در گور باقی مونده بود. در آخر فیلم نشون داد که از روی جمجمه تیمور تونستند صورت تیمور را باز سازی کنند.این فیلم مستند خیلی برام جالب بود اما هیچ جا توی اینترنت اثری ازش پیدا نمی کردم تا اینکه چند روز پیش در موقع خوندن مطلبی در مورد رودکی سر نخ این موضوع را پیدا کردم.داستان این بود که یه دانشمند روسی به اسم میخاییل گراسیموف (Mikhail Mikhaylovich Gerasimov) روشی برای بازسازی صورت از روی شکل جمجمه ابداع کرده بود.این دانشمند و تیمش در سالهای حکومت استالین چند مقبره مهم تاریخی رو باز می کنند تا ضمن تحقیق در مورد بازمانده ها موجود در گور شکل صورت اون شخص را بازسازی کنند.
آقای گراسیموف و تیمش مقبره تیمور , رودکی , الغ بیک و چند تا ادم معروف تاریخی رو باز می کنند و صورت این افراد را هم بازسازی می کنند.در تصویرهای زیر نمونه مجسمه های ساخته شده بر اساس روش گراسیموف را می بینید.

[caption id="" align="aligncenter" width="475" caption="بازسازی صورت رودکی از روی جمجمه وی"][/caption]
[caption id="" align="aligncenter" width="487" caption="صورت بازسازی شده تیمور لنگ"]صورت بازسازی شده تیمور لنگ[/caption]
آقای گراسیموف برای کارش اصول و قواعدی را استخراج کرده بوده که بر اساس شکل استخوانهای مختلف می تونسته شکل چشم و ابرو و بینی و یک سری مشخصات دیگر از صورت را تخمین بزنه. در این سایت در مورد گراسیموف مطالبی نوشته شده .همچنین در این صفحه از سایت می تونید تصویر شاهرخ و الغ بیک را هم ببینید همچنین تصویر گراسیموف و تیمش در گور امیر با جمجمه تیمور لنگ هم در این صفحه است .
در ادامه جستجو برای یافتن فیلم در جایی خوندم که موقعی که تیم گراسیموف می خواستند مقبره تیمور را باز کنند مردم سمرقند خیلی از این کار ناراحت شده بودند و می گفتند این کار عاقبت شومی داره. دست بر قضا سه روز بعد از باز شدن مقبره هم آلمان نازی به شوروی حمله کرد.همچنین شایع شده بود تیمور پیش از مرگ گفته وقتی من از گور دوباره سر در بیارم دنیا زیر و رو می شه که تعبیرش رو جنگ جهانی می دونستند.
در نهایت پس از جستجوی زیاد اثر از فیلم مزبور پیدا نکردم و مطالب کمی در مورد یافته های گراسیموف از گور امیر پیدا کردم . اینکه اسکلت نشون می داد یکی از پاهای تیمور واقعا لنگ بوده و اینکه الغ بیک سر بریده شده بود و جمجمه ی او به صورت جدا از تنش در گور قرار داشته.اسکلت تیمور برای تحقیق به مسکو فرستاده شده و بعد از مدتی دوباره به مقبره تیمور در سمرقند باز گردانده می شه.
در جایی می خوندم که قبر ابن سینا در همدان هم پیش از ساخت ساختمان جدید باز می شه و از روی جمجمه اش هم مجسمه او ساخته می شه که مطلبش در این نوشته همین وبلاگ هم نقل شده.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در این نوشته هم قبلا چند تصویر از همین نوع گذاشتم.
[caption id="attachment_448" align="aligncenter" width="604" caption="کوزه چینی قرن هشتم هجری آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی"]کوزه چینی قرن هشتم هجری آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی[/caption]
[caption id="attachment_449" align="aligncenter" width="604" caption="بشقاب چینی قرن هشتم هجری آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی"]بشقاب چینی قرن هشتم هجری آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی[/caption]
[caption id="attachment_450" align="aligncenter" width="604" caption="مهرهای قلتکی هزاره اول پیش از میلاد"]مهرهای قلتکی هزاره اول پیش از میلاد[/caption]
[caption id="attachment_451" align="aligncenter" width="604" caption="سردیس از جنس سنگ لاجورد ساخته شده در دوره هخامنشی"]سردیس از جنس سنگ لاجورد ساخته شده در دوره هخامنشی[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
[caption id="attachment_433" align="aligncenter" width="300" caption="دستگیری ژیگولوها - از آرشیو روزنامه اطلاعات در اطلاعات 80 سال"]دستگیری ژیگولوها - از آرشیو روزنامه اطلاعات در اطلاعات 80 سال[/caption]
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

حکمتی از انجیل

درخت سالم میوه خوب میدهد و درخت فاسد میوه بد
درخت سالم نمی تواند میوه بد بدهد درخت فاسد نیز میوه خوب نمی دهد
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

[caption id="attachment_414" align="aligncenter" width="717" caption="دار آباد مرداد 89"]تصاویر عریض هستند. برای دیدن در اندازه اصلی روی آنها کلیک کنید.دار آباد مرداد 89[/caption]
[caption id="attachment_415" align="alignnone" width="717" caption="دار آباد مرداد 89"]دار آباد مرداد 89[/caption]

[caption id="attachment_419" align="aligncenter" width="430" caption="دار آباد مرداد 89"]دار آباد مرداد 89[/caption]

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

سعدی

در تاریخ ایران شاعر مداح زیاد داشتیم اما اینکه یه شاعر بر شاه زمان خود فخر فروشی کنه که از بخت اقبال بلند اون شاهه که شاعر در زمان اون زندگی می کنه فقط از یه نفر مثل سعدی بر میاد :
هم از بخت فرخنده فرجام توست که تاریخ سعدی در ایّام توست
که تا بر فلک ماه و خورشید هست در این دفترت ذکر جاوید هست
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

فکر نقاد

تجربه شخصی من (و حتما خیلی های دیگه) نشون می ده در طول سالهایی که عمر و وقت مفید اکثر جوانان در اختیار دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش است اکثر عمر دانش آموزان تلف می شه.یکی از موارد بسیار مهمی  که باید در طول همین دوره طولانی به دانش آموزان یاد داده بشه (و البته نمی شه) اینه که بتونن در مورد یک موضوع به صورت منطقی و درست فکر کنند و از اون مهمتر بتونند یک مطلب رو تحلیل و نقد کنند و انواع مغالطه را تشخیص بدهند.
این عدم توانایی باعث می شه دانشجویان و دانش آموزان ما در تمام عمر به سادگی فریب بخورند و ذهنشون از تفکر درست ناتوان بشه . از عوارض مهم این بیماری اینه که ذهن مردم ما پر است از تناقضات. من در سالهای آخر دانشگاه (که واقعا دیره) با خوندن کتابهایی که البته جزو دروس ما نبود تا حدودی با روش تفکر نقادانه آشنا شدم.از اون موقع شروع به بازنگری به افکار و دانسته های خودم کردم و هر چیز جدیدی هم که یاد می گرفتم سعی می کردم با این عیار بسنجم.کم کم متوجه شدم بخش زیادی از اطلاعاتی که از طریق رسانه ها به مردم منتقل می شه(حتی توسط کارشناسها ) نادرست و مغالطه آمیزه.مردم هم به صورت مداوم آماج بمباران این اطلاعات نادرس و متناقض و گاهی بی ارزش هستند و این باعث می شه قدرت تفکر و تصمیم درست ازشون گرفته بشه. چند نمونه از مغالطات مهمی که از دید من بسیار خطرناک هستند را مثال می زنم تا منظورم روشنتر بشه.
نمونه نخست از حرفهای بی ارزشی که هنوز هم توسط بسیاری از کارشناسان تربیتی تکرار می شه این قاعده است که در تربیت کودک باید حد وسط را در خشونت و نرمی نگهداشت . گاهی هم اینطور بیان می شه که هم باید در مواردی نسبت که کودک مهربان بود و هم گاهی خشن. مشکل نخست این بیان اینه که در حالت اول و بعضا در بیان دوم کارشناس حد وسط را نمی تواند مشخص کند. مشکل دوم این فرض خطاست که حد وسط یعنی درست, که فرضی باطله. به سادگی میشه دید که مردم واقعا چیز زیادی از حرفهای این کارشناسان تربیت که اکثرشون هم روحانی هستند دستگیرشون نمی شه و اگر هم از ظن خود به حرفهای اینها عمل کنند نتیجه درستی نمی گیرند.
حالا بد نیست نظر کارشناسان واقعی تربیت رو بگم تا ببینید گزاره درست تر در این مورد چیه. کارشناسان تربیتی به جای  این اصل مبهم  می گن نه باید به بچه بی حرمتی کرد و او را تحقیر کرد و نه باید بیش از یک بچه به او احترام گذاشت(به یاد بیارید آقا و خانم صدا کردن بچه های سه چهرا ساله توسط والدین).
در هر دو حالت بچه دچار اختلالت رفتاری می شه. به ویژه در حالت دوم بچه به مقدار زیادی از احترام عادت می کنه و بعد که وارد جامعه می شه چون مقدار کافی احترام دریافت نمی کنه ناهنجاری ایجاد می کنه. جالب اینه که اکثر خانواده هایی که با سواد هم هستند دچار مشکل دوم می شن.چرا ؟ چون کارشناسان نادان به جای بیان قاعده درست یکی از این سه گزاره نادرست را یادشان دادند :
  • در تربیت کودک باید حد وسط را در خشونت و نرمی نگهداشت
  • هرچه به بچه بیشتر احترام بگذارید او بهتر احترام گذاشتن را یاد می گیرد
  • بچه باید در شرایط سخت زندگی کنه تا مقاوم بشه
نمونه دوم در حقیقت یک تناقض رفتاریه. به احتمال زیاد از ناهنجاری های استادیومهای فوتبال و در بین بازیکنان خبر دارید. درگیری ها خونین تماشاگران , دو پینگ , تهمت ها مختلف به داوران , بازیکنان و مربیان. تباه شدن تقریبا تمام اصول اخلاقی در بین بازیکنان و اهالی فوتبال.البته این مسایل علتهای متعددی دارند اما من می خوام توجه شما رو به رفتار متناقض بزرگان جامعه جلب کنمو بزرگانی که دایم در سخنرانی هاشون و مصاحبه هاشون اینطور می گن که برد و باخت مهم نیست بلکه اخلاق ورزشیه که مهمه. اما نمونه هایی از رفتارهای متناقضی که تاثیر این حرفهای خیر خواهانه رو خنثی می کنه اینهاست :
  • توزیع جوایز بسیار گرانقیمت در بین تیمهای برنده و مدال آوران (به یاد بیارید جایزه های صد میلیونی به المپیکی های مدال اور)
  • کاهش بودجه ورزشهایی که مهمند اما هنوز مدال آور نشده اند و یا پرهیز از فرستادن آنها به مسابقات (برای یاد آوری این مورد باید به دوازده سیزده سال پیش برگردید که تربیت بدنی تصمیم گرفت رشته هایی که مدال نمیارند رو به المپیک نفرسته)
  • دادن پیامهای هیجان انگیز و غرور آمیز توسط سیاستمداران بعد از برد تیم یا کسب مدال
  • گذشت از خطاهای اخلاقی بازیکنان مهم تیمها برای کسب نتیجه (به یاد بیارید درگیری بازیکن تیم ملی فوتبال با تماشاگر)
برای آگاهی از نمونه های این رفتار ها می تونید به کتب جامعه شناسی مراجعه کنید.
یک نمونه دیگر از رفتارهای متناقض تبلیغ این مطلبه که کنکور همه چیز نیست و جوونها می تونند با یاد گرفتن مهارتهای شغلی هم به موفقیت برسند و از طرف دیگه همیشه افراد موفق در المپیادها و دانشگاهها به عنوان نخبه معرفی بشن( نه کسانی  که تونستند گره ای از کار جامعه را باز کنند یا در شغل خود دارای حسن شهرت شده اند مثل یک صافکار معروف و یا یک گچکار کار درست)
نمونه سوم استفاده رباخوارانه از تاریخ و دیگر علومه .
حتما شنیدید که گاهی برخی روحانیون به عنوان افتخار بیان می کنند که مردم همیشه گوش به فرمان روحانیت بوده اند وفقط برای روحانیت است که حاضر به جان فشانی هستند.اما اگر این اصل را یعنی تبعیت کامل مردم از روحانیت را بپذیریم باید بپذیریم که بخش اعظم انحرافات و عقب افتادگی مردم هم ناشی از کوتاهی روحانیت است.اما روحانیون این نتیجه را نمی پذیرند! یعنی فقط بخشی از قضیه را که به نفعشان هست بیان می کنند. البته ضمن احترام و علاقه به روحانیون باید بگم از دید من واقعیت اینه که مردم همیشه گوش به فرمان روحانیت نبوده اند!در دوره هایی از تاریخ روحانیون واقعا در انزوا بوده اند و حرف اونها در بین مردم چندان پذیرفته نمی شده مثلا در اوایل حکومت محمد رضا شاه.
نمونه دیگر از استفاده ربا خوارانه استفاده از یک اصل علمی مثلا برای تایید حکمی در دین وباطل دانستن اصلی دیگر که مخالف حکم دینی است.علمای دینی ما به طور مثال به کرات از نتایج علم پزشکی در مواردی که موید گزاره ای دینی است استفاده می کنند(مثل روزه و  توصیه به کم خوری آرام خوردن , تفاوتهای مردان و زنان و ...) اما به شدت از برخی از نتایج بدست آمده از روانشناسی , جامعه شناسی گریزانند. بدون توجه به این نکته که ارزش علمی این نتایج علمی یکسان است. اگر حکمی که به نفعتان است را استفاده کردید باید به حکمی که به ضررتان هست هم تن دهید.در ضمن نظرات در علوم تجربی در معرض تغییرند.  توصیه من این است که اصولا باید دینداران از استفاده از نتایج علوم تجربی برای تایید احکام دینی و اخلاقی خودداری کنند. اصلا اخلاق و علم تجربی در دو حیطه مختلف هستند.
نمونه چهارم قاطی کردن دو علم است که مبانی و اهداف ذاتا مختلف دارند.نمونه بارز آن که معمولا توسط دانشمندان علوم تجربی صورت می گیره خلط بین علم تجربی و اخلاقه.مدتی پیش در تلوزیون دیدم که یک کارشناس مردم شناس در مورد رسوم نوروز صحبت می کرد و در ضمن بیان برخی رسوم مجری به وی گفت که فکر نمی کنید برخی از این رفتار ها ناشی از خرافات و نادرست باشه. کارشناس نادان پاسخ داد ما در مردم شناسی خرافات نداریم و این رسوم همه خوب هستند. دقت کنید!
اصولا قضاوت در مورد خوب و بد ناشی از ارزشهای اخلاقی است و ربطی به علم تجربی ندارد و البته علم مردمشناسی بر اساس مبنایش اصلا نمی تواند در مورد خرافات و خوب و بد نظر بدهد.اشتباه دیگر این کارشناس این بود که فرض می کرد هرچه وجود دارد یا لا اقل هرچه در علم مردمشناسی مورد مطالعه است خوب است. کسی نبود از این مجری بپرسد آیا قربانی کردن بچه ها برای خورشید هم چون مورد مطالعه مردمشناسی است چیز خوبی است ؟
گروه دیگری از روانشاسان هم دچار این خطای خلط اخلاق و علم تجربی می شن. مثلا می گن فلان قاتل چون عصبانی بوده و فلان هرمون در مغزش ترشح کرده و خشونتش طبیعی بوده پس گناهی مرتکب نشده در حالی که اصولا علم اخلاق برای خارج کردن انسان از وضعیت طبیعی و حیوانی به وضعیت والاتر آمده است.بسیاری از دانشمندان هم این فرض خطا را در ذهن دارند که طبیعی یعنی خوب !
نمونه پنجم معادل گرفتن "علمی بودن" و" درست بودن" است. مثلا کارشناسی می گوید فلان مطلب علمی نیست و منظورش این است که درست نیست در حالی که علمی همیشه معادل درست نیست و البته غیر علمی هم معادل اشتباه نیست. موضوعات زیادی هستند که علمی نیستند اما درست هستند از جلمه اکثر اصول اخلاقی
به صحبتهای مردم و حتی کارشناسان دقت کنید خواهید دید که معمولا دچار این مغالطات و بسیاری اشتباه های دیگر هستند که خودتان با دقت آنها را خواهید یافت.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

بدون شرح

این بخشی از خبر مربوط به محاکمه هویدای معدوم است که در کتاب اطلاعات 80 سال جلد 2 دیدم :

متن محاکمه

  • nasser mmn