مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

نسبیت

مدتی پیش مستندی دیدم در مورد نظریه نسبیت اینشتین.که شرح می داد شکاف در نظریه فیزیک نیوتنی از کجا خودش را نشان داد. یکی از این ترکها ناشی از آزمایش کردن یک اصل ساده مکانیک نیوتنی درمورد نور بود.
برای همه بدیهی است که مثلا اگر مسافری که در قطاری نشسته توپی را به جلو پرتاب کند سرعت توپ از دید ناظری که بیرون قطار ایستاده برابر است با سرعت قطار به اضافه سرعت توپ .
یه بنده خداهایی تصمیم گرفتند همین آزمایش را در مورد نور انجام دهند. اما با کمال تعجب دیدند سرعت نور همواره نسبت به همه ناظران یکسان است. یعنی مثلا اگر پرتوی نوری در قطاری که با سرعت بالایی در حرکت است به سمت جلوی قطار ارسال شود سرعتش نسبت به ناظر بیرون قطار همان است که نسبت به ناظر درون قطار ! اوایل فکر می کردند در آزمایش اشتباهی رخ داده. بارها افراد مختلف این آزمایش را با دقتهای بیشتر و بیشتر انجام دادند اما نتیجه به طور باور نکردنی همیشه همین بود. این پدیده با فیزیک نیوتنی کاملا مخالف بود !
اما پاسخ چه بود ؟ یکی از افرادی که پاسخ عجیبی پیشنهاد کرد اینشتین بود. اینشتین چنین اندیشید که می شود با این فرض که طول اجسام در موقع حرکت تغییر می کند ماجرا را توجیه کرد .
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
http://maktabkhooneh.org/video?v=mansoori252-1
جلسه نخست درس گرانش و نسبیت عام دکتر منصوری برای من واقعا جالب بود. ایشان در جلسه نخست بیشتر مطالب بنیادی و تاریخی موضوع را بیان کرده اند و زیاد از فرمول های ریاضی و فیزیک خبری نیست برای همین توصیه می کنم این جلسه را ببینید.
در این جلسه دکتر منصوری چند مطلب جالب را بیان می کنند. نخست اینکه از دانشجویان می پرسند سال 1916 که نظریه نسبیت مطرح شد در ایران چه خبر بود! می دانید؟ در ایران احمد شاه حکومت می کرد و یک قحطی بزرگ اتفاق افتاد که بر اساس تخمینها نه میلیون از بیست میلیون جمعیت ایران را کشت ! نزدیک به چهل درصد ! باور کردنش مشکل است. اتفاقا جناب احمد شاه در این زمان مشغول احتکار مواد غذایی بودند !
این رخداد نزدیک به صد سال پیش اتفاق افتاده پس خیلی جای امیدواری است که در چنین کشوری الان تقریبا مشکل غذا و لباس وجود ندارد. از طرف دیگر می شود فاصله عمیق بین ایران و اروپا را درک کرد. در واقع باید توقعمان را پایین بیاوریم به اندازه خودمان.
مطلب دیگری که ایشان مطرح می کنند این است که چیزی در فیزیک وحی منزل نیست و با چند نمونه نشان می دهند که مثلا نظریه گرانش نیوتنی که از دید خیلی ها محکم ترین قوانین فیزیک است چطور در مواردی به نتایجی مخالف مشاهدات تجربی منتج می شود! دکتر منصوری این مساله را مطرح می کنند که احتمالا نیروی گرانش خود یک نیروی بنیادی نیست بلکه نمودی است از یک پدیده ناشناخته. پدیده ای که گاهی خودش را به صورت گرانش نشان می دهد.
دیدن این جلسه درس را به کسانی که به دانستن ماهیت علم فیزیک علاقمندند توصیه می کنم.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
چند وقت پیش با یکی از رفقام ناهار می خوردم. وسط ناهار اتفاقی افتاد و دوستم جمله ای حکیمانه در آن مورد گفت که خیلی ازش خوشم اومد. گفتم عجب جمله حکیمانه ای گفتی خیلی حال کردم. دیدم با تعجب نگام می کنه و گفت جدی می گی !؟ گفتم آره. گفت این جمله از خودم نیست بلکه از یکی از رفقامه !
گفتم دمت گرم بابا چه رفیقی داری که این جمله حکیمانه را گفته خوش به حالت ما رو باهاش آشنا کن.
دیدم زد زیر خنده و گفت بابا این جمله را خودت یکی دو سال پیش گفتی یادت نمیاد !!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
سال سوم دبیرستان یک معلم شیمی داشتیم که روحیات عجیبی داشت. نسبتا جوان بود و سبیل خیلی کلفتی هم داشت اما روحیه اش بسیار لطیف بود. نزدیک ثلث اول بود و معمولا این طور وقتها معلمهای دبیرستان ما آزمونهای سختی می گرفتند تا بچه ها از کرختی سه ماه تعطیلی در بیان.البته این نکته را هم بگم که اکثریت بچه های دبیرستان ما کلا درسخون بودندو نمره های زیر ده خیلی نادر بود .
یه بار این آقای معلم از ما یک آزمون گرفت که خیلی هم سخت بود. وقتی هفته بعد اومد سر کلاس برگه های تصحیح شده را هم آورد.کلاس که ساکت شد شروع کرد به دادن برگه ها همراه با اعلام نمره. یه همکلاسی داشتیم که فامیلیش علی میرزایی بود و خیلی آدم موقر و قد بلندی بود. نفر اولی که نمرش اعلام شد همین دوست ما بود. آقای معلم برگه را برداشت و گفت علی میرزایی و بعد از مکث کوتاهی گفت دو بیست و پنج صدم ! بچه ها زدن زیر خنده .علی میرزایی هم با خجالت رفت برگه را گرفت. بعد نفر بعدی را اعلام کرد فلانی یک !باز هم بچه ها خندیدن ! بهمانی بیست و پنج صدم ! بچه ها خندیدن اما خیلی کمتر از قبل! فلانی هفتاد و پنج صدم ...
خلاصه هفت هشت تا اسم را که خواند که همه زیر دو بودند .همه به سرعت فهمیدن که اوضاع نمرات چه شکلی است و اینکه نمره علی میرزایی اتفاقا جزو نمرات خوب کلاس بوده و دیگه خنده ای در کارنبود.دست آخر فکر کنم معدل کل نمرات کلاس به دو نمی رسید.خود من یک و بیست و پنج صدم شده بودم.
چند سال بعد علی میرزایی را در دانشگاه دیدم که اون اتفاق کاملا یادش مونده بود. ماجرا را با خنده برام تعریف کرد و گفت یادته ناصر اون روز همه نمره ها خراب بود اما فقط من بد بخت چون اولین نفر بودم ضایع شدم!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
اندکی پیش یکی از خوش اخلاق ترین معلمین دبیرستان البرز از دنیا رفت. میثم میثمی مردی با موی سپید و سبیلی کوچک و مرتب که همیشه خوش لباس بود و دستمال گردن را هم فراموش نمی کرد. اما ویژگی دوست داشتنی وی لبخندی همیشگی بود که با محبت نثار دانش آموزان می کرد.
اگر از بچه هایی که با میثمی کلاس داشتند بپرسید حتما یک جمله را از آنها خواهید شنید: میثمی معلم با مرامی بود.
هیچوقت کسی سر کلاس از او دلگیر نشد. هندسه را درست و کامل درس می داد اما سختگیری نمی کرد. یادم میاد بعضی وقتها معلمها برای اینکه بچه ها وادار به درس خواندن بشن امتحانهایی بین ثلث می گرفتند و بخشی از نمره ثلث را از این امتحانها منظور می کردند. میثمی هم چند باری از ما امتحان گرفت اما هر وقت بچه ها ازش خواهش می کردند که امتحان را عقب بندازه روی آنها را زمین نمی انداخت. اما یکبار یادمه از دو هفته قبل گفت امتحان می گیرم. به روز امتحان که رسیدیم خیلی ها به امید اینکه باز هم مثمی امتحان را عقب خواهد انداخت رفتند پیشش و خواهش کردند اون روز امتحان نگیره اما میثمی بر خلاف انتظار گفت حتما امتحان می گیرم!
مرحوم میثمی در کنار دانش آموزان
پرسیدیم چرا این قدر اصرار داره که حتما امتحان بگیره جواب داد چون شما بی معرفتی کردید . من از جلوی کلاس شما که رد می شدم از صبح ندیدم کسی کتاب هندسه دستش باشه یا مشغول خواندن هندسه باشه. چون شما بی معرفتی کردید و روی من را زمین انداختید امتحان می گیرم.
البته کسی از او دلگیر نشد چون راست می گفت. گناه از ما بود. از خوش رویی او سو استفاده کرده بودیم .
یادش به خیر سر کلاسش گاهی وقتها بچه ها با اجازه خودش این شعر را با هم می خوندند که : سر زنگ هندسه می گم این درسا بسه کاشکی این زنگ بخوره دل به دلدار برسه ...
خدایش بیامرزد
مرد نیکی بود.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

موثر ترین نصیحت

یه بنده خدایی با بچه هشت ماهه و همسرش با موتور آمده بودند عیادت یکی از بستگان ما که با موتور خورده زمین . این بنده خدا هم خودش یکسال پیش با موتور تصادف کرده بود و سرش حسابی ضربه خورده بود به طوری که الان مزه ها را تشخیص نمی ده ولی دست از موتور بر نمی داره. موقعی که می خواست بره برگشت به مصدوم گفت سوار موتور نشین خیلی خطرناکه ! گفتم خودت با چی اومدی خندید و گفت با موتور !
این در واقع موثر ترین نصیحتی بود که من تا حالا شنیده بودم.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
در یکی از سفرنامه های اروپایی هایی که در دوره صفویه به ایران آمده بودند خواندم که ماجرای اینکه ایرانی ها مهر نماز را به این اسم می نامند چیست.
سفرنامه نویس نوشته بود که ایرانی ها اعتقاد دارند موقع نماز حتما پیشانی شان را باید بگذارند روی خاک تربت یکی از امامان به ویژه امام حسین اما چندان به فروشنده های خاکهای متبرک اطمینان نداشتند برای همین هم فروشنده های معتبری که این تربتها را می آوردند برای اینکه مردم را از اصالت آنها مطمین کنند آنها را مهر می کردند. تقلید از این مهرها را امروز هم روی مهرهای نماز می توان دید که معمولا عبارت تربت کربلا یا تربت مشهد مقدس روی آنها حک شده است
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
سایتی برای کسانی که می خواهند لغات زبان خارجی یا هر چیز دیگری را حفظ کنند http://www.memrise.com/
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
یکی از آفات مهمی که در فرهنگ ایرانی رخنه کرده جبری مسلکی است و پرهیز از تفکر عقلانی در مورد دین است. به این اشعار جناب نظامی توجه کنید :
اگر هر زاهدی کاندر جهانست
به دوزخ در کشد حکمش روانست
و گر هر عاصیی کو هست غمناک
فرستد در بهشت از کیستش باک
یعنی اگر خدا زاهدان را به جهنم ببرد و گنهکاران را به بهشت از کسی باکش نیست و اشکالی هم بر او وارد نیست. اکنون این آیه از سوره مایده را ببینید :
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ
یعنی خدا رسولان را فرستاد تا مردم نتوانند در پاسخ بازخواست وی استدلال کنند که برای ما رسولی نفرستادی. وقتی خداوند خود را ملزم می بیند راه استدلال احتمالی مردم را ببیندد چه جای آنکه این کارهای کاملا خلاف عقل را برای خود مجاز بداند!
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
ضمن احترام به همه فلاسفه در قرآن در سوره صافات آیه ای دیدم که به شدت می تواند موضع برخی فلاسفه را در هم بکوبد
آیه این است
سبحان اللّه عما یصفون الا عباد اللّه المخلصین
در تفسیر و ترجمه این آیه آمده است که تنها توصیف بندگان مخلص خدا در مورد وی معتبر است ولا غیر بنا بر این توصیف فلسفی در مورد خدا که بعضا نتیجه تفکر فیلسوفانی است که بندگی خدا را نمی کردند نمی تواند از نظر دینی معتبر واقع شود
  • nasser mmn