مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

آزمودن خداوند

در انجیل آمده است که شیطان عیسی مسیح را به بالای صخره بلندی برد و به وی گفت اگر اطمینان داری خداوند از تو محافظت می کند از بلندی خودت را پرت کن تا خداوند نجاتت دهد.عیسی اما پاسخ داد که بنده پروردگارش را آزمایش نمی کند. حیله ای که شیطان در مورد عیسی مسیح به کار برد و شکست خورد در مورد غالب مردم بسیار کارامد است.در این روزها می شنویم که کسانی وعده نزدیکی ظهور موعود را به مردم می دهند و حتی گاهی زمانش را هم به تقریب مشخص می کنند.نتیجه این رفتارها این است که مردم دینداری که این وعده ها را باور می کنند به گونه ی ناخود آگاه یک پیش بینی دینی را آزمایش خواهند کرد و در واقع دین و اعتقاداتشان را خواهند آزمود. با گذشتن زمان وعده داده شده امید و اعتقاد این افراد در معرض نابودی قرار می گیرد. جنبه دیگری این پیش گویی ها مصرف نمودن سرمایه هایی است که باید دین و مذهب را تا پایان تاریخ زنده نگهدارد.هزینه نمودن سرمایه های جاودانی برای انگیزش شور و شوقی موقت در برخی افراد بی اطلاع.
در قرآن آمده است که شیطان نیز به پیروانش الهام می کند.به کار گیری این حیله قدیمی پس از دو هزار سال قطعا ناشی از الهام ابلیس به برخی پیروانش است.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
هم اکنون در شبکه یک برنامه ای است با مجری گری آقای شهیدی و حضور یک زن و شوهر جوان و یک روحانی به نام آقای مرادی. شوهر و همسرش در مزایای چادر بسیار پر حرفی کردند تا جایی که شوهر مدعی شد اصلا معیار انتخاب همسرش چادری بودنش بوده اما نکته مسخره که نشان دهنده ی عدم اطلاع این انسانهای جاهل در مورد حجاب است این است که در همین برنامه تکه فیلمی از زندگی این زوج نشان داده شد و همین خانم مثلا چادری در خانه با مانتو نشان داده شد. اگر کوچکترین اطلاعی از حکم حجاب داشتند یا واقعا چادری بودند این را می فهمیدند که چادری در مقابل تمام نا محرمان چادر به سر می کند نه فقط در خیابان .این چه زن چادری است که حاضر است بدون چادر سی چهل میلیون نفر در تلوزیون او را ببینید اما برای سی چهل نفر در خیابان چادر به سر می کند.
از این نمونه ها در تلوزیون دروغ پرداز بسیار زیاد است و مشت نمونه خروار
کاش این تلوزیونی هایی که اکثرا خودشان هیچ اعتقادی به دین ندارند دست از سر دین برمی داشتند و تبلیغ دین را به اهلش می سپردند.
آقایان مدعی جاهل! در این هزارو چهار صد سال بدون وجود شما و این دروغها و جهالتهای شما دین سر جای خودش باقی مانده است پس اطمینان داشته باشید که اگر شما دهانتان را ببندید دین نابود نخواهد شد . لطفا به دلقک بازی خودتان بپردازید و دست از سر دین بردارید. دین زبان خود و مبلغین خودش را دارد و نیازی به این همه دروغ و جهالت ندارد
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
کتاب اسرار التوحید در شرح احوال شیخ ابوسعید ابولخیر است. در بین حکایاتی که پر است از نعره زدنها و بیهوش شدنهای مریدان و کرامات شیخ حکایتی دیدم که با مزه بود.
مردی به نام ابوبکر مودب حکایت می کند که روزی در میهنه بارانی عظیم آمد و سیل روان شد.عصر آن روز شیخ مریدان را به لب رودخانه برد که از باران پر آب شده بود. به مریدان گفت آب بازی کنید. مریدان هم در آب پریدند و آب بازی می کردند. بوبکر مودب هم با لباسهای پولو خوری اش در کنار شیخ ایستاده بود و تماشا می کرد که ناگهان حسن مودب از پشت وی را بلند کرده و در آب می اندازد.جناب بوبکر هم شنا بلد نبوده و نزدیک بوده بمیرد که نجاتش می دهند و بیهوش از آب بیرون می آورندش. شیخ وی را در در جایی می خواباند و به وی نماز میت می خواند و بعد هم در گوشش می گوید اکنون بعد از مردن برخیز .حالا منظور وی چه بوده خدا می داند! آیا منظورش این بوده که برخی فکر کنند مرده زنده کرده یا اینکه می خواسته کندی به بوبکر داده باشد.
اما شیخ حسن مودب را که این شیرینکاری را کرده بوده فرا می خواند و به او ماموریت می دهد که به بلخ برود و فلان مبلغ را از یک شخص خاصی بیگرد و بیاورد. حسن مودب هم از همه جا بی خبر راهی می شود.که در بین راه اسیر ترکمنهای یاغی می شود. ترکمن ها گمان می برند که حسن خان مودب جاسوس است و حسابی گوش مالی اش می دهند و در سرما در جایی به بندش می کشند.نیمه های شب رییس ترکمن ها می گوید که شیخ به خوابش آمده و آزادش می کند که برود. حسن مودب به بلخ می رود و آن شخص را نمی یابد چرا که وی به غزنین رفته بود. پس دست از پا درازتر بر می گردد پیش شیخ و گزارش ماجرا را می گوید. شیخ می گوید که از اول می دانستم که فلانی در بلخ نیست. حسن مودب تعجب می کند و می پرسد پس چرا من بیچاره را به بلخ فرستادی . شیخ پاسخ می دهد که برای تنبیه تو که بوبکر بیچاره را با آن لباسهای تر و تمیز توی آب انداختی چوب و کتک ترکمانان لازم بود. برای همین فرستادمت تا چشمت کور که دیگه از این شوخی های کارگری نکنی
مقبره شیخ ابوسعید ابوالخیر در روستای میهنه که امروز آنرا مهنه می گوبند اینجاست
نکته جالب در مورد اوضاع و احوال تبلیغ دین در دوره شیخ ابوسعید  ابن است که منبرها در انحصار مساله گویان و روضه خوانها نبوده و محدثین و عرفا و مفسرین و علمای اخلاق هم به منبر می رفتند و مردم هم اینقدر شعور داشتند که با اشتیاق پای منبر اینها می نشستند و نقص بی سوادی شان را تا حدی جبران می نمودند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

تفاخر موهوم

گهگداری در برنامه های تلوزیونی و یا در آثار نویسندگان سطحی نگر دیده ام که اکتشافات عجیب و غریبی را به دانشمندان قدیمی مسلمان یا ایرانی نسبت می دهند. یکی از این موارد ایده خورشید مرکزی است . برخی از جمله علی اکبر ولایتی ادعا و افتخار می کنند که دانشمندان مسلمانی پیش از کوپرنیک به این ایده پی برده اند.مساله من این است که آیا اگر کسی بدون دلیل منطقی و یا حتی بر خلاف عقل و منطق مدعی وجود پدیده ای شد و بعدها فهمیدیم که آن پدیده وجود دارد باید شخص مدعی را کاشف آن پدیده بدانیم؟ از دید من نه.
کسانی که ایده زمین مرکزی را قبول داشتند می توانستند رویداد های نجومی از جمله خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی را با دقت پیش بینی کنند و هنوز ایده های نیوتون در مورد مکانیک را کسی نمی دانست و هیچکس نمی توانست توضیح دهد یا حتی تصور کند که اگر زمین می گردد پس چرا ما به فضا پرتاب نمی شویم و کسی نمی توانست بر اساس ایده خورشید مرکزی پیش بینی قابل قبولی از وضعیت سیارات انجام دهد اگر کسی مدعی شد زمین به دور خورشید می گردد در واقع حرف خلاف عقلی زده و هیچ عاقلی نباید حرفش را می پذیرفته و در واقع کسی که مدعی چنین حرفی می شده از تصورات و خیالاتش پیروی کرده بود. در علم روش درست از نتیجه مهم تر است.بنا براین کسانی که در آن دوره خورشید را مرکز می دانسته اند افتاقا افراد احمق و بی عقلی بوده اند و نمی توان به آنها افتخار کرد . (در اصل باید گفت افتخار به کارهایی که افرادی هزار سال پیش از این انجام داده اند و تنها در زبان یا دین یا محل زندگی با ما مشترک بوده اند واقعا احمقانه است)
امروز می دانیم که فرض گردش زمین به دور خورشید اصالتا فرقی با فرض ثبوت زمین ندارد. ثابت فرض کردن خورشید تنها محاسبات را ساده تر می کند پس حتی با علم امروزمان دست کم این را می دانیم که هردو گروهی که زمین را ثابت یا متحرک می دانستند در اشتباه بوده اند.
.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
پدران پدر بزرگان ما در دوره ای که از هر ده نفر یکی سواد داشت مشروطه را با تلاش و رنج فراوان بر پا کردند. در قانون اساسی مشروطه یک اصل مهم بود که در دوره ای که اجرا می شد تاثیر زیادی در رفع استبداد شاه داشت. این اصل در واقع چون سدی نادیدنی موجب جدایی امور اجرایی از شاه می شد و موجب می شد شاه در امور اجرایی توانایی چندانی نداشته باشد.
اصل شصت و چهارم قانون اساسی مشروطه : وزراء نمی‌توانند احکام شفاهی یا کتبی پادشاه را مستمسک قرار داده سلب مسئولیت از خودشان بنمایند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
من از جمله کسانی هستم که تعریف و تمجید های پیرمردها از عقاید و رسم و رسومات قدیمی ها را دوست ندارم به دو دلیل . نخست اینکه معولم نیست قدیمی که اینها می گویند دقیقا چه زمانی است ؟ پنجاه سال پیش ؟ دویست سال پیش یا هزار سال !و دوم اینکه اگر کسی مثل من برود و خودش شخصا اوضاع و احوال قدیم را بخواند و بداند حتما متوجه می شود که رخنه های زیادی در اعتقادات و رفتار قدیمی های ما وجود داشت که اصلا هم قابل دفاع و رفع و رفو نیست. اما در چند مورد من با این پیرمردهای نادان دور و برم در مورد برتری قدیمی ها موافقم. به عنوان یک نمونه واقعا از قدرت فکر و دانایی نمایندگان دوره های نخست مشروطه لذت می برم. این افراد به نسیت زمان خود و اغلب به نسبت زمان ما آدمهای دانا و دنیا شناسی بودند. برای مقایسه دو مورد را می آورم.
در دوره مشروطه نمایندگان با تلاش و شجاعت تمام به دنبال آوردن آدمهای کاردان از دنیای پیشرفته آن روز بودند.برای اینکار هم هزینه هایی زیادی می دادند. نمونه بارز آن مورگان شوستر آمریکایی و یال مارسن سویدی بودند که اولی برای رفع مشکلات اقتصادی کشور آمد و دومی برای رفع مشکل امنیت داخلی .اما امروز ما همان هزینه ها و تلاش ها متوجه آوردن مربیان فوتبال خارجی و گران قیمت برای فوتبال مان (که منبع اشاعه بی اخلاقی در کشور است) می کنیم
به این نکته هم دقت کنید که نمایندگان آن دوره دقیقا مشکلات اساسی را درست تشخیص داده بودند . بی نظمی اقتصادی و نا امنی. مشکل نخست که هنوز هم پابرجاست اما در سایه توجه به فوتبال و خیلی مسایل دیگر از دید خیلی ها نادیده مانده.
نمونه دوم توجه نمایندگان دوره های نخست مجلس مشروطه به امور زیر بنایی است . اگر نگاهی به قوانین مصوب دوره های اول تا پنجم مجلس مشروطه بیندازید خواهید دید که نمایندگان با اینکه تازه کار بودند اما به شدت دید ملی و کلان داشتند. برای من خیلی جالب بود که قانون ورزش اجباری در دوره ابتدایی مصوب همین دوره های نخست مجلس بود . حالا مقایسه کنید با رویکردهای ورزشی مجلسهای دوره فعلی . .
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

محل قرار گیری پرچم مقدس در کاخ توپقوپی استانبول
در ترجمه انگلیسی دیکته کلمه استاندارد به اشتباه Standart نوشته شده است.
اطلاعات در مورد کاخ توپقوپی استانبول

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
یکی از دوستان ما می گفت جریان فرار نخبه ها دیگه تمام شد. پرسیدم چطور مگه ؟ گفت فرار نخبه ها دیگه به اتمام رسید و الان دیگه دوره ماندن پخمه هاست همه نخبه ها رفتند.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

[caption id="attachment_748" align="aligncenter" width="604" caption="نمایش سواد زبان انگلیسی برو بچه های میراث فرهنگی در کاخ سعد آباد"]نمایش سواد زبان انگلیسی برو بچه های میراث فرهنگی در کاخ سعد آباد[/caption]

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
پس از اینکه اروپاییان بومیان آمریکایی را در هم شکستند در هر ناحیه ای مهاجران یک کشور اروپایی در کنار هم گروههایی تشکیل دادند و ساکن شدند. در شمال فرانسوی ها و انگلیسیها بیشتر بودند و در مرکز و جنوب پرتقالی ها و اسپانیایی ها. پس از گذشت سالها فرانسوی ها کشوری ساختند که کانادا نام گرفت . انگلیسی ها ایالات متحده را ساختند . محصول فرهنگ اسپانیایی مکزیک شد و نتیجه فرهنگ پرتقالی برزیل .با مقایسه وضعیت این کشورها می توان به نتایج جالبی در مورد اختلافات فرهنگی میان کشورها رسید.
  • nasser mmn