مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
اولین تجربه من از دندانپزشکی وقتی بود که هنوز مدرسه نمی رفتم.حدود شش سالم بود و مجبور شدم یکی از دندانهای کرسی شیری ام را بکشم. تجربه بدی بود. بچه ای که با همین آمپولهای معمولی هم مشکل داره طبیعیه که با آمپول بی حسی که قراره توی دهنش تزریق بشه خیلی حس بدی پیدا می کنه. دکتر که اومد آمپول را تزریق کنه دردم گرفت و زدم به دستش. دکتر سریع دستش را کشید عقب و سوزنش هم کج شد.داروی بی حسی هم کامل تزریق نشد . دکتر شاکی شد و دعوام کرد . وقتی هم می خواست دندان را در بیاره با اینکه دندون شیری بود ولی درد ناراحتم کرد.
من دیگه دندانی نکشیدم تا همین چند هفته اخیر که تصمیم گرفتم دندانهای عقلم را بکشم. یه روز که از میدان هفت تیر رد می شدم یکباره به سرم زد برم همین دندونپزشکی توی میدون و کار را تمام کنم. انتظار داشتم تجربه بسیار دردناکی را تجربه کنم و خودم را هم آماده کرده بودم. نشستم روی صندلی و دکتر یه آمپول بی حسی تزریق کرد به دندان فک بالام. فک بالا دارای شبکه عصبی پر شاخه ایه و فرقش با فک پایین اینه که بی حسی در موضع تزریق به سرعت ایجاد می شه اما به سرعت هم از بین می ره. فک پایین اما شبکه تنک تری داره و دیرتر بی حس می شه اما بی حسیش پایداره. در ضمن اگر بی حسی در انتهای فک تزریق بشه نیمه محل تزریق به طور کامل بی حس می شه.
حدود پنج دقیقه بعد دکتر اومد بالای سرم و یک چیزی شبیه درفش برداشت (بر خلاف انتظار من که فکر می کردم با انبر دندان را می کشند) بعد گفت هر وقت درد حس کردی دستت را بیار بالا تا برات بی حسی مجدد تزریق کنم. خلاصه با یک چیزی دور دندان را از لثه جدا کردو بعد با اون شی عجیب شروع کرد به فشار دادن دندون من تا کج شد و اتصالش از فک قطع شد . پس از چند فشار بدون اینکه من درد چندانی حس کنم دندان را در آورد. متوجه شدم که توی این چند سالی که گذشته داروهای بی حسی خیلی پیشرفت کرده اند. کل کشیدن دندان نزدیک به یک دقیقه بیشتر طول نکشید و واقعا بی درد بود. هفته بعد یکی دیگه از دندونهای عقلم که نیمه در اومده بود را پیش همین آقای دکتر ضرابی جراحی کردم. اون هم بی درد بود اما مدتی در حدود یک ربع مجبور شدم دهنم را باز نگهدارم . تا سه چهار ساعتی دردی حس نمی کردم اما بعد از اینکه رفتم خانه ته گلوم درد می کرد (حالتی مثل گلو درد عادی ) و دیگه نمی تونستم آب دهنم را قورت بدم برای همین یه استامینوفن و یکی از قرصهایی که دکتر داده بود را خوردم و خوابیدم . در طول خواب هم هر وقت آب دهنم را قورت میدادم از درد بیدار می شدم اما دردش قابل تحمل بود. بعد از دو ساعت خواب دیگه درد کلا از بین رفت اما مجبور بودم وجود نخهای بخیه را تا یک هفته تو دهانم تحمل کنم.
هفته بعد رفتم برای کشیدن دندان بعدی و کشیدن بخیه ها. دکتر بخیه ها را به راحتی در آورد و بعد بی حسی تزریق کرد که دندان بعدی را بکشد.دندان بعدی مثل قبلی ها کشیده شد. با خودم یک ظرف برده بودم که این دندان را با خودم بیارم خانه و یه یادگار نگهدارم. از دکتر پرسیدم میشه دندان را با خودم ببرم. ایشون هم گفت بله چرا نمی شه. دندان را گرفت زیر آب که تمیز بشه و بعد دادش به من. توصیه کرد که باید توی وایتکس یا الکل نگهداری بشه چون دارای بافت زندس و فاسد می شه. دکتر می گفت بعضی از دانشجوهای دندانپزشکی برای مصارف مختلف دندون جمع می کردند و می گفت یه نفر از همکلاساش اندازه یه شیشه ترشی بزرگ دندون جمع کرده بوده.
دندون را آوردم خونه و از اون روز گذاشتمش توی مایع دهانشویه تا الکل گیر بیارم.
اگر دندانهاتون نیاز به ترمیم یا کشیدن داره زودتر اقدام کنید. دندانهایی خراب شده بد تر کشیده می شوند و گاهی هم موقع کشیدن خرد می شوند. از دردش نترسید . داروهای بی حسی واقعا نمی گذارند دردی حس کنید.
توصیه بعدی : این مثل را در همه زندگی جدی بگیرید : دندان خراب را هرجا یافتید به سرعت بکنید بندازید دور . این دندان خراب می تونه یک عادت ناپسند و یا یک فامیل ناجور باشه
  • ۹۱/۰۳/۰۸
  • nasser mmn