مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صفوی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قلعه

قلعه ها مهمترین عنصر دفاعی در دوره پیش ازاختراع سلاح گرم بوده اند.حتی امروز نیز با وجود پیشرفت های زیادی که در تولید سلاحهای سنگین صورت گرفته در مواردی هنوز از قلعه به عنوان یک سازه دفاعی استفاده می شود.
اگر نگاهی به قلعه های باقی مانده در اروپا داشته باشید و آنها را با قلعه های باقی مانده ایران مقایسه کنید متوجه تفاوت های چشمگیری خواهید شد نخستین تفاوت در این است که تعداد قلعه های سالم در ایران بسیار بسیار کم است و در عوض در  اروپا قلعه های بسیاری از قرنها پیش هنوز پابرجا و قابل استفاده اند.
تفاوت بعدی در استحکام و معماری قلعه هاست. قلعه های اروپایی که در دور های پیش از رنسانس هم ساخته شده اند بسیار استوار تر و استادانه ترند. سیر تحول معماری قلعه های اروپایی حتی تا دوران ساخته شدن توپهای سنگین هم ادامه یافته است.
نمونه مهمی از این تحولات در معماری قلعه ها طراحی قلعه های ستاره شکل است.  طراحی این قلعه ها به گونه ای هستند که اگر توپخانه دشمن در ابتدای تیر رس قلعه قرار گیرد گلوله های آن حتما با زاویه زیادی با دیوار قلعه برخورد خواهند کرد و آسیب رسانی گلوله ها به شدت کاهش خواهد یافت و اگر توپخانه دشمن بخواهد در وضعیتی قرار گیرد گه گلوله هایش به صورت مستقیم به دیوارها برخورد کنند باید حتما تا حد خطر ناکی به قلعه نزدیک شود که در این صورت حتما توسط آتش قلعه بانان نابود خواهد شد.
قلعه های ستاره ای
نمونه قلعه ستاره ای در هلند
Fortbourtange.jpg
د قیقا در همین دوره که اروپاییات سرگرم اصلاح  طراحی قلعه ها برای سد کردن راه عثمانی ها و دیگران بودند صفویان در ایران حکومت می کردندو مشغول تخریب قلعه های مرزی بودند.
سلسله ای که در مقایسه با شاهان بعدی به نسبت عاقل تر و متمدن ترند.
عثمانی ها کارشان را با تسخیرشهر تسخیر ناشدنی کنستانتینوپل آغاز کردند. شهری که معماری قلعه تو در توی ‌آن موجب شده بود قرنها از تصرف دشمنان در امان بماند.
Edirne_Kusatma_Zonaro.jpg
عثمانی ها با دسترسی به توپخانه سنگین و تجربه  نبرد های زیاد با اروپاییان در کمین فرصتی برای بلعیدن ایران بودند. اما رخوتی که در فکر و عمل ایرانیان از مدتها پیش آغاز شده بود آثارش را کم کم آشکار می کرد. ایرانیان توان ساخت قلعه هایی که بتوانند به طور موثری در مقابل عثمانی ها پایداری کنند را نداشتند. در ضمن در کار قلعه گیری هم از رغیب ناتوان تر بودند.
در مقابل عثمانی ها با دستیابی به فن ساختن توپهای بسیار سنگین قلعه های استوار اروپاییان را یک به یک از پای در می آ‌وردند.
Dardanelles_Gun_Turkish_Bronze_15c.png
800px-Museo_Nazionale_dell%27Artiglieria_di_Torino_Cannone_Turco.jpg
نمونه توپهای عثمانی ها
قلعه های زیادی در دوره شاه تهماسب توسط عثمانی ها تصرف شدند و تا مدتها ایرانیان نمی توانستند آنها را باز پس گیرند. در یک مورد حتی قلعه نهاوند در عمق خاک ایران در اشغال عثمانی ها ماند در حالی که تا کیلومترها اطراف قلعه در اختیار شاه تهماسب بود.ایران که توان باز پس گیری قلعه را نداشت طبق معاهده صلح اجازه داد عثمانی ها ضمن عبور از مرز ایران و سرزمینهای ایرانی به قلعه
رفت آمد کنند. وضعیتی که هر از چند گاهی موجب بروز درد سر هایی می شد.
در تاریخ می خوانیم که شاه عباس دستور داد بسیاری از قلعه هایی را که از دست عثمانی ها گرفته بود را با خاک یکسان کنند که مبادا دوباره به دست آنها بیفتد و او به سختی مجبور شود آنها را پس بگیرد. دراین دوره شاه عباس سعی داشت از قابلیت تحرک زیاد ارتش ایران به عنوان عامل برتری بر ارتش سنگین عثمانی استفاده کند و در این کار نیز موفق بود.
مثلی در بین ایرانیان در این دوره رایج بود که می گفتند قلعه از رومی گرفتن کاری محال است.این مثل تا حد زیادی درست بود. شاهان صفوی همیشه سعی داشتند جنگها را به جنگ صحرایی بدل کنند تا بتوانند به کمک تحرک سواره نظام چابک و مسلح به جنگ افزارهای آتشین سبک بر دشمن غلبه کنند.
راه حل شاه عباس در ویرانی قلعه های مرزی در بلند مدت نتایج خوبی نداشت. شهرهای مرزی ایران از اشغال بلند مدت در امان ماندند اما در مقابل یورش های غارتگران بی پناه شدند.
تغییر راهبر دفاعی کشور نتیجه دیگری هم داشت و آن هم بی توجهی به فن قلعه سازی بود. در دوره قاجار تقریبا هیچ قلعه مستحکمی که بتواند به طور موثری در مقابل نیروی توپخانه از خود دفاع کند وجود نداشت. در همین دوره در سواحل خلیج فارس به دستور مستقیم ناصر الدین شاه قلعه ای ساخته شد که یک انگلیسی سستی این قلعه را این گونه توصیف می کند که برای نابودی آن نیازی به توپخانه هم نیست و تنها چند لگد محکم از نزدیک می توان دیوار قلعه را فروریخت.
ناتوانی ایرانیان در توسعه فن قلعه سازی برگ دیگری است از پرونده عقب ماندگی و انحطاط ما ایرانیان.
نکته جالب اینکه حتی هم اکنون هم در کشور ما قلعه هایی در پاسگاههای مرزی ساخته می شوند که معماری آنها متعلق به دوره پیش از اختراع توپ است.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

شاید تا الان به اینکه توجه کرده باشید که در گذشته که تلوزیون و چاپ و روزنامه نبود چطور مردم شاه مملکتشون رو می شناختند! پاسخ این سوال اینه که خیلی از مردم شاه رو هیچوقت نمی دیدند و اون رو نمی شناختند.یکی از دلایل اینکه پیش از اسلام  تصویر شاه رو روی سکه ها می زدند و یا کنار راهها و روی کوهها حجاری می کردند این بود که مردم دستکم با شکل کلی قیافه شاه آشنا بشن.اما باز هم جا برای این بود که کسی خودش را جای شاه یا یک شاهزاده جا بزنه و در کارش هم گاهی موفق بشه(شاید جریان بردیای دروغین در دوره خشایارشا و یا شاه اسماعیل های تقلبی در دوره صفوی به گوشتان خورده باشد). به دلیل خطری که از این کار متوجه نظام سیاسی می شد همیشه مجازات چنین افرادی اعدام بود.

[caption id="" align="aligncenter" width="250" caption="شاع عباس کبیر"]شاه عباس[/caption]

یکی از موارد با مزه ای که کسانی هوس کردند خود به جای شاه و درباریان جا بزنند در دوره شاه عباس اتفاق افتاد.در این مورد  ظاهرا این افراد خطرناک بودن کارشان را خیلی جدی نگرفته بودند و هدفشان هم فقط کمی تفر یح و خوش گذرانی، همراه با یک کلاه برداری کوچک بوده،اما در انجام این کار کمی زیاده روی کردند و جای بدی را برای اینکار انتخاب کردند و جانشان را بر سر اینکار گذاشتند.آقای اسکندر بیک منشی در کتاب عالم آرای عباسی در فصل رخدادهای سال 23 ام سلطنت شاه عباس داستان را اینگونه تعریف می کنه.

در هنگامی که شاه عباس به قصد مسافرت به اردبیل از اصفهان خارج شده بود و به نزدیکی خلخال رسیده بود چند نفر در همان حوالی تصمیم می گیرند که خودشان را جای شاه و اطرافیان جا بزنند. شاه عباس گهگداری برای شکار با تعداد کمی از اطرافیان راهی دشت و صحرا می شد این افراد هم وسایل شکار با خودشان بر می دارند و لباسهایی شبیه قزلباشان می پوشند و راهی یکی از دهات اطراف خلخال می شوند.پس از ورود به ده هرکس نقش یکی از درباریان مشهور را بازی می کند و یکی هم شاه می شود.مردم هم که هیچوقت شاه را ندیده بودند باور می کنند که این افراد شاه عباس و درباریان هستند.

مردم شروع به پذیرایی از شاه می کنند.خبر به دهات دور و بر می رسد و مردم با هدایا و عریضه ها راهی ده مزبور می شوند.این افرد دو سه روزی در ده خوش گذرانی می کنند تا  حاکم خلخال که از غلامان خاصه بوده (غلامان خاصه در دربار تربیت می شدند و از نزدیک با شاه آشنا بودند) از موضوع با خبر می شه و با عده ای راهی ده  می شه.

کلاهبردارها دیگه داشتند بازی خودشون رو به پایان می رسوندند و مشغول سوار شدن به اسبهاشون برای خروج از ده بودند که حاکم سر می رسه و متوجه قضیه می شه.خلاصه  کلاهبردارها فرار می کنند و دارو دسته ی حاکم هم به دنبالشون.نفر اصلی و یکی دو نفر دیگه موفق می شن فرار کنند اما دو سه تا از رفقا و غلامهای طرف گیر میفتند. یکی دو روز بعد که شاه به خلخال می رسه اینها رو تحویل شاه می دهند و شاه هم همه را تحویل جلاد می ده و جلاد هم تحویل جناب عذراییل.

  • nasser mmn