مرقومات

مرقومات من

مرقومات

مرقومات من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

در سال ۲۰۰۸ میلادی مقاله ای در مورد رمز نگاری و پول دیجیتال منتشر شد. نام نویسنده مقاله Satoshi Nakamoto بود. در این مقاله توضیح داده شده بود که چطور می شود با استفاده از الگوریتمهای پیچیده رمز نگاری یک واحد پولی مجازی را ایجاد کرد و تبادل مالی بر اساس آنرا به صورت امن مدیریت کرد. بر اساس این مقاله نرم افزاری هم تهیه شد که کار نقل و انتقال بیت کوین را انجام می داد. bitcoin هیچ پشتوانه ای از طلا یا پول واقعی یا اعتبار بانکی یا دولتی ندارد نویسنده مقاله هم ناشناخته است اصلا شاید کسی به این اسم وجود خارجی هم نداشته باشد اما در کمال شگفتی این پول دیجیتال کم کم ارزش پیدا کرد و هم اکنون نه تنها شرکتهایی در سراسر جهان این پول را می پذیرند و حاضرند با پول یا کالا مبادله کنند بلکه در ایران هم سایتهایی هستند که این پول راز آلود را مبادله می کنند.

الان در حدود دوازده میلیون بیت کوین در گردش وجود دارد و هر بیت کوین قیمتی در حدود 480 دلار داراست. کافیست در گوگل یک جستجوی ساده بکنید تا نرخ مبادله را به شما نشان دهد.ارزش پیدا کردن این پول عجیب و بی پشتوانه و حتی بدون سرور مرکزی که اصلا معلوم نیست مخترعش کیست و هیچ دولتی هم پشتش نیست شبیه خلقت چیزی از عدم است. از نظر من که بسیار هولناک و عجیب است. چطور می شود که مردم برای چنین چیزی ارزش قایل می شوند و حاضر می شوند در مقابلش به شما جنس یا خدمات یا پول واقعی بدهند ؟!

این هم یک مطلب در مورد همین پول

یک مقاله در مورد علت ارزش یافتن چنین پولی




  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

این آقایی که در تصویر می بینید پادشاه بلژیک است به نام لئوپولد دوم (     17 December 1865 – 17 December 1909)  . این شاه هم عصر ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه قاجار بوده و تا سال ۱۹۰۹ زندگی کرده.
واقعیتی که شاید در مورد این فرد ندانید این است که این شاه رکورد دار قتل در قرن نوزدهم است و تنها در قرن بعدی است که استالین و مائو تسه تونگ و هیتلر روی این مرد پلید را سفید کردند. این یارو عامل قتل دست کم (دست کم!) ده میلیون از مردم کنگو در افریقاست !
 باز صد رحمت به ناصر الدین شاه ملنگ عیاش !نکته جالب دیگر این است که رکورد داران قتل عام در تاریخ بشر (استالین و مائو و هیتلر و این یارو ) هیچکدام به خاطر دین این جنایات را مرتکب نشده اند با این وجود یک عده ای مدام تکرار می کنند که دین عامل خشونت است. بله از دین هم برای خشونت می شود استفاده کرد اما ظاهرا از چیزهای دیگری به مراتب بیشتر می شود خشونت آفرید تا دین.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

علاوه بر شواهد تاریخی و جملات بزرگان در یک تحقیق علمی نشان داده شده است که هرچه دانایی افراد در مورد چیزی کمتر باشد ارزیابی آنها از دانایی خودشان در همان مورد بالاتر است.

http://en.wikipedia.org/wiki/Dunning%E2%80%93Kruger_effect


  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

اگر از چشم تیز بین مولوی به قاضی بنگریم او را جاهلی خواهیم دید که باید میان دو دانا حکم کند. دو طرف دادرسی هردو از واقعیت امر مطلعند و در یک دادگاه تنها کسی که از واقیعت امر کاملا مطلع نیست شخص قاضی است. حال از بد روزگار اتفاقا حکم را باید قاضی جاری کند. اما چه باعث شده که چنین وضعیتی ایجاد شود؟ از نظر مولوی یک طرف یا هر دو طرف دعوا دچار بیماری در جانشان هستند و همین بیماری است که چشم عقلشان را کور کرده و باعث می شود دانششان به کارشان نیاید تا محتاج داد رسی شوند.

در مثنوی آمده است که عالمی به قضاوت منسوب شد و پس از نصب می گریست. نایب قاضی از سبب گریه جویا شد و قاضی پاسخ گفت از عاقبتم می ترسم که جاهلی باید میان دو عالم حکم کند و در مال و جان انسانی تصرف کند. نایب پاسخ داد که درست است که طرفین دعوا در مورد مساله بین خودشان عالمتر از تو هستند  اما همین بیماری دل که در یکی یا در هردوی آنهاست باعث می شود چشم دلشان نابینا شود و اگر تو که قاضی هستی بیماری در دلت نباشد و رشوه گیر نباشی می توانی به درستی بین آندو حکم کنی.


قاضیی بنشاندند و می‌گریست              گفت نایب قاضیا گریه ز چیست

این نه وقت گریه و فریاد تست            وقت شادی و مبارک‌باد تست

گفت اه چون حکم راند بی‌دلی            در میان آن دو عالم جاهلی

آن دو خصم از واقعهٔ خود واقفند         قاضی مسکین چه داند زان دو بند

جاهلست و غافلست از حالشان          چون رود در خونشان و مالشان

گفت خصمان عالم‌اند و علتی            جاهلی تو لیک شمع ملتی

زانک تو علت نداری در میان             آن فراغت هست نور دیدگان

وان دو عالم را غرضشان کور کرد      علمشان را علت اندر گور کرد

جهل را بی‌علتی عالم کند                علم را علت کژ و ظالم کند

تا تو رشوت نستدی بیننده‌ای           چون طمع کردی ضریر و بنده‌ای

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

چند روز پیش در یک مهمانی خانوادگی بودم. بنده خدایی بهانه ای بدست آورد و شروع کرد به گله و شکایت از اخلاق همسرش در حالی که همسرش همونجا حاضر بود. همسر این بنده خدا هیچکدام از عیبهایی که به او نسبت می داد را نداشت و اتفاقا آدم ارزشمند و بسیار مهربان و کم عیبیست. نکته ای که باعث شد من خیلی تعجب کنم و هم مجبور شوم جلوی خنده ام را بگیرم این بود که این فرد عیبهایی که خودش داشت را به همسرش نسبت می داد ! یاد تعبیر مولوی افتادم که می گه برخی آدمهای خوب مثل آینه هستند. مردم خوبی و بدی خودشان را در آنها می بینند. آدمهای خوب آنها را خوب می بینند و آدمهای بد آنها را بد .


دید احمد را ابوجهل و بگفت
زشت نقشی کز بنی‌هاشم شکفت


گفت احمد مر ورا که راستی
راست گفتی گرچه کار افزاستی


دید صدیقش بگفت ای آفتاب
نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب


گفت احمد راست گفتی ای عزیز
ای رهیده تو ز دنیای نه چیز


حاضران گفتند ای صدر الوری
راست‌گو گفتی دو ضدگو را چرا


گفت من آیینه‌ام مصقول دست
ترک و هندو در من آن بیند که هست


 اگر یادم می آمد باید این بیت را در جواب آن فرد عیبجوی می گفتم :

نقش می بینی که در آیینه ای ست  ......... نقش توست آن نقش ِ آن آیینه نیست

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

مراسم عروسی برپاست و همه با لباسهای مرتب و تمیز معطر و اصلاح کرده در سالن نشسته اند . مودبانه میوه می خورند و با هم صحبت می کنند. ناگهان در ساعت مشخص میز شام آماده می شود. میزی که انواع مختلف غذا بر روی آن آماده است. بشقاب و قاشق و چنگال تمیز و آماده اند. ناگهان همین افرادی که تا چند لحظه پیش مودب متین به نظر می رسیدند و با ماشینهای گران قیمتشان به مراسم آمده بودند به میز حمله می کنند و برای برداشتن غذا از سر و کول هم بالا می روند. هر بار که این صحنه را می بینم یاد این اشعار شیرین مولوی می افتم :

میلها هم‌چون سگان خفته‌اند                اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند

چونک قدرت نیست خفتند این رده         هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده

تا که مرداری در آید در میان                نفخ صور حرص کوبد بر سگان

چون در آن کوچه خری مردار شد         صد سگ خفته بدان بیدار شد

حرصهای رفته اندر کتم غیب               تاختن آورد سر بر زد ز جیب

موبه موی هر سگی دندان شده           وز برای حیله دم جنبان شده

نیم زیرش حیله بالا آن غضب             چون ضعیف آتش که یابد او حطب

شعله شعله می‌رسد از لامکان            می‌رود دود لهب تا آسمان

صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند        چون شکاری نیستشان بنهفته‌اند

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
نمودار رابطه بین ماندگاری و درصد ماده معطر و قیمت در انواع مختلف عطر.
  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰
تصویری از مشک طبیعی که این همه در اشعار فارسی از آن صحبت می شود.

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

چند وقت پیش مهمان یکی از بستگان نزدیک بودیم. همینطور که نشسته بودیم هر ده دوازده دقیقه یکبار زیر پایم لرزشی ناشی از سقوط یک وزنه سنگین به زمین حس می کردم و  صدای سقوط هم از خانه همسایه شنیده می شد. پرسیدم ماجرا چیست؟ صاحب خانه جواب داد که همسایه کناری ما باشگاه بدنسازی راه انداخته و این صدایی که شنیده می شود به این علت است که ورزشکاران گرامی وقتی کارشان با هالتر یا دمبل تمام می شود آنرا رها می کنند تا بر زمین بیفتد. چون بین ما و همسایه فقط یک تیغه آجری واسطه است و خانه هردو هم قدیمی ساز و شل و ول است لرزش در ساختمان منتشر می شود.

پرسیدم چرا اعتراض یا شکایت نمی کنید. گفت زیاد مهم نیست چون اولا این مشکل بیشتر در سانسهایی است که باشگاه زنانه است و مردها زیاد وزنه ها را روی زمین رها نمی کنند و دوم اینکه بالاخره همسایه است من هم یه مدت یک دستگاه گردن کلفت خمکاری آورده بودم و گذاشته بودم کنار دیوار آنها و کار می کردم  اونها هم چیزی نمی گفتن!

توضیح :  بک جستجویی در وب بکنید دنبال دستگاه خمکاری ورق تا دستتون بیاد موضوع چیه !

  • nasser mmn
  • ۰
  • ۰

راز خوشبختی

نمی دانم راز خوشبختی چیست اما می دانم معنا داری زندگی انسان به این است که دست کم یک راز ناگشوده یا ناگشودنی در زندگی داشته باشد.

یکی از کارکردهای مهم دین در زندگی انسان همین است که اغلب ادیان چنین نیازی را در انسان برآورده می کنند.

  • nasser mmn